اسم دختر با د بهترین اسم های دخترانه
بهترین اسامی دخترانه با د

اسم دختر با د
فهرست اسم های دخترانه با شروع حرف د به همراه معنی : برای انتخاب اسم فرزندتان دقت کنید، اسم می تواند در شکل گیری شخصیت فرزندتان تاثیر گذار باشد. در ادامه برای انتخاب اسم دختر با حرف د ؛ با آرسینه همراه باشید.
در مطالب قبل بخشی از اسم های اصیل ایران همچنین فهرستی از اسم های دخترانه (اسم دختر) به همراه معنی و فهرستی از اسم های پسرانه (اسم پسر) به همراه معنی را برایتان انتشار دادیم در این مقاله اسم های دخترانه را به تفکیک حروف و با ریشههای اسم دختر فارسی، اسم دختر عربی، اسم دختر ترکی و اسم دختر عبری را برایتان گذاشته ایم، امیدواریم برای انتخاب اسم دختر زیبای شما این فهرست مفید باشد.
اسم دختر فارسی با حرف د
دادآفرید : از داد آفریده شده، از نامهای خداوند، (در موسیقی) از الحان قدیم موسیقی ایران، مرکب از داد (عدل) + آفرید (آفریده )، خداوند، نام یکی از سرودهای موسیقی
دارانا : نام روستایی در نزدیکی اهر
دارینا : زرگر، طلاساز، مجازا ارزشمند و گرانبها
دارینه : نام روستایی در نزدیکی سقز
دالیا : نوعی از گلِ کوکب
دامینه : زیبا، جاری و روان، همچنین به معنای دانش و دانایی نیز آمده است.
دایانا : (دایا (زر سرخ و طلا) + پسوند اسم سازِ (نا) ) به معنی مثل زر سرخ و (به مجاز) زیبا روی، زیبا و گرانمایه مانند زر سرخ، همچنین نام دیگر آناهیتا الهه آب
درافشان : آن که مروارید میافشاند؛ (به مجاز) بخشنده؛ دارای فصاحت و زیبایی، باران ریز.
دربها : بانوی ارزشمند، دختری که مانند مروارید ارزشمند است، نام همسر کورش کبیر
درتا : مانند مروارید، همتای دُر
درخشا : نورانی، تابنده ، درخشان
درخشان : دارای درخشش، روشن و تابان، درخشنده، (به مجاز) جالب توجه و چشم گیر و خوب و موفقیت آمیز.
درخشنده : (صفت فاعلی از درخشیدن)، دارای درخشش و تلألؤ؛ روشن و تابان.
دردانه : بسیار محبوب و گرامی، عزیزکرده، ناز پرورده؛ نیز فرزند بسیار گرامی.
درسا : دُر= مروارید، لؤلؤ + سا (پسوند شباهت)، شبیه به دُر؛ (به مجاز) گران قیمت و ارزشمند.
درستی : پاکی، حقیقت، صحت، نام دختر انوشیروان پادشاه ساسانی
درفام : مانند در درآسا دُرمانند به رنگ دُر
درفشان : درخشان و روشن
درناز : (دُر= مروارید، لؤلؤ + ناز = زیبا و قشنگ) (به مجاز) زیبا رو و گران بها.
دریا : (در جغرافیا) تودهی بسیار بزرگی از آب، دریاچه، (به مجاز) شخص بسیار آگاه و دانشمند، (به مجاز) (در تصوف) حقیقت یا ذات حق.
دریادخت : مرکب از دریا + دخت (دختر)
دریاناز : مرکب از دریا و ناز، مایه ناز و مباهات دریا یا به معنای دریای ناز، دارای زیبایی و لطافت فراوان، زیبا و قشنگ
دلآرا : موجب آرامش و شادی دیگران؛ محبوب، معشوق، نام همسر دارا (داریوش سوم) و مادر روشنک بنا بر روایات ایرانی.
دلارام : موجب آرامش خاطر، محبوب، معشوق، با آسودگی خاطر.
دل آسا : موجب تسکین و آسایش دل
دل آویز : زیبا، دلنشین، محبوب
دل انگیز : پسندیده، خوب و زیبا
دل بهار : کسی که قلبش مانند بهار سبزو زنده است.
دلافروز : مایهی شادی و خوشی دل، محبوب و خوشایند؛ شاد و خرم، معشوق؛ در شاهنامه دل افروز فرخ پی نامِ زنی رومی و ایرانی نژاد که شاپور او را از اسارت رومیان رهانید و این نام را بر او گذاشت.
دلبر : دارای زیبایی، جذابیت و توانایی جلب عشق و علاقهی دیگران؛ معشوق.
دلبند : عزیز و دوست داشتنی؛ معشوق، اسیر کنندهی دل، جذاب و گیرا.
دلپذیر : پسندیده، مطبوع – مطبوع، پسندیده
دلپرور : بسیار مطبوع، پرورش دهنده دل
دلجو : خوب، زیبا پسندیده، (در قدیم) تسلی دهندهی دل، غم خوار، عاشق، معشوق – زیبا و پسندیده، غمخوار، تسلی دهنده دل، معشوق
دلدار : معشوق و محبوب، مهربان، با محبت، (در تصوف) حق، خداوند – معشوق، محبوب، شجاع، مهربان، با محبت
دلربای : زیبا، جذاب، معشوق، محبوب، نام نوعی عتیق که دارای دانه های ریز براق است
دلشاد : خوشحال و شادمان، در حال شادمانی.
دل فروز : مایه شادی دل، زیبا، پسندیده و گرامی – موجب شادی دل، زیبا و پسندیده
دلناز : (دل + ناز = نوازش)، نوازشِ دل، دلنواز.
دلنواز : مایهی آرامش دل، آرامش بخش؛ نوازشگر، مهربان و دلسوز، محبوب و معشوق.
دِنا : قسمتی از کوهستان شمال غربی فارس که قلهای معروف به همین نام دارد؛ 2) نام شهرستانی در شرق استان کهگیلویه و بویراحمد.
دیانا : (اوستایی) نیکی رسان، نیکویی بخش؛ (در اسطورههای رومی) الههی ماه، جنگلها، جانوران و زایمان، همتای آرتمیس یونانی.
دیبا : نوعی پارچهی ابریشمی معمولًا رنگین.
دیدار : ملاقات، دیدن یکدیگر، دیدن؛ (در تصوف) مشاهده؛ 3- (به مجاز) چهره، روی و چشم.
اسم دختر کردی با حرف د
دانژه : غنچه گل نیمه باز
دلنیا : آسوده خاطر، مطمئن، فارغ البال؛ اطمینان، تضمین.
دلینا : مطمئن
دیلان : رقص گروهی، نوعی آهنگ؛ نام منطقهای در کردستان.
اسم دختر ترکی با حرف د
دادلی : شیرین و نمکین
درنا : پرندهی آب چرِ بزرگ، وحشی و حلال گوشت، کُلنگ.
دنیز : دریا، بحر
اسم دختر عبری با حرف د
دین : داور، داوری؛ (در اوستایی) دین؛ (در عبری) (= دینه) انتقام یافته؛ نام خواهر یوسف(ع).
دینه : انتقام یافته، نام دختر یعقوب (ع) و خواهر یوسف (ع)
اسم دختر عربی با حرف د
درهالتاج : مرواریدی که بر تاج نصب کنند.
دریتا : در (عربی) + ی (فارسی) + تا (فارسی) مانند در، مانند مروارید
درین : دُر + ین (پسوند نسبت)، از دُر، ساخته شده از دُر؛ (به مجاز) گران بها و قیمتی.
دریم : پرگوشت، خوش اندام
دنیا : (در نجوم) کیهان؛ جهان، گیتی.
دلیله : راهنما، هدایت کننده، (در تورات) (به معنی معشوقه) معشوقهی شمشون، که راز نیرومندی او را یافت و با افشای آن به دشمنان وی، موجب گرفتاری او شد.
دریه : (دُر + ایه (پسوند نسبت)، مانند دُر، درخشان، روشن.
برای انتخاب اسم های دخترانه با حروف های دیگر به جدول زیر مراجعه و به روی حرف مد نظرتان کلیک کنید و اسم مورد نظرتان را جستجو کنید
.