اسم دختر با ن
بهترین اسامی دخترانه با ن

اسم دختر با ن
فهرست اسم های دخترانه با شروع حرف ن به همراه معنی : برای انتخاب اسم فرزندتان دقت کنید، اسم می تواند در شکل گیری شخصیت فرزندتان تاثیر گذار باشد. در ادامه برای انتخاب اسم دختر با حرف ن ؛ با آرسینه همراه باشید.
در مطالب قبل بخشی از اسم های اصیل ایران همچنین فهرستی از اسم های دخترانه (اسم دختر) به همراه معنی و فهرستی از اسم های پسرانه (اسم پسر) به همراه معنی را برایتان انتشار دادیم که در این مقاله اسم های دخترانه را به تفکیک حروف و با ریشههای اسم دختر فارسی، اسم دختر عربی، اسم دختر یونانی ، اسم دختر عبری برایتان گذاشته ایم، امیدواریم برای انتخاب اسم دختر زیبای شما این فهرست مفید باشد.
اسم دختر فارسی با حرف ن
ناربن : درخت انار
ناردانا : ناردانه، دانه انار
ناردانه : ناردانا، دانه انار
نارگل : گل انار، آن که چون گل لطیف و زیبا است.
نارگون : همانند انار، سرخ و آتش
نارملا : شکوفه گل انار، به کسر میم
نارمیلا : شکوفه، غنچه، خصوصا شکوفه گل انار
نارنج : میوهای آبدار و ترش، از گونه مرکبات
نارو : پرندهای خوش آواز همانند بلبل
نارون : درختی خوش اندام و پُربَرگ و سایه دار
نارین : منسوب به نار، تر و تازه
ناز : کرشمه، غمزه
نازآفرید : آفریده ناز و زیبا
نازآفرین : مرکب از ناز (زیبا) + آفرین (آفریننده)، نام همسر فتحعلی شاه قاجار
نازان : فخرکننده، نازکننده
نازبانو : بانوی زیبا و عشوه گر
نازبو : ریحان
نازپر : آنکه مانند پری زیباست،نام دخترپادشاه خوارزم
نازجهان : موجب نازش و مباهات جهان
نازخاتون : بانوی زیبا،نام دخترامیر کردستان در زمان پادشاهای الجایتو
نازدار : آن که رفتاری خوشایند و جذاب دارد، ملوس
نازدانه : فرزند محبوب پدر و مادر، دردانه
نازدخت : دختر زیبا و ناز
نازدلبر : معشوق زیبا و جذاب، نام دختری در منظومه ویس و رامین
نازرخ : دارای روی زیبا و لطیف
نازک : نازنین و زیبا
نازک : محبوب، معشوق، لطیف، ظریف
نازگل : دختری که مانند گل زیبا و لطیف و ناز است.
نازگوهر : دارای گوهر زیبا، گوهر و سنگ زیبا و قیمتی
نازگیتی : موجب نازش و مباهات گیتی
نازلی : ناز (فارسی) + لی (ترکی) دارای ناز و عشوه
نازمهر : مهرناز، زیبا چون خورشید
نازنوش : زیبا و شیرین
نازنین : بسیار دوست داشتنی، عزیز و گرامی، زیبا و ظریف
نازنین چهر : دارای صورتی ظریف، زیبا و دوست داشتنی
نازی : منسوب به ناز
نازیاب : از شخصیت های شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی
نازیار : یار زیبا
نازیلا : دختر طناز و عشوه گر
نازینه : منسوب به ناز
ناژین : درخت نارون
نافه : مادهای با عطر نافذ و پایدار که زیر پوست شکم نوعی آهو به دست می آید.
ناکتا : ناک (در گویش مازندران نوعی گلابی شیرین) + تا، شیرین مثل گلابی
نانا : پدر و مادر، نعناع
نانیسا : نام روستایی در نزدیکی مراغه
ناوه : نام روستایی در نزدیکی خرم آباد
ناهید : زهره، آناهیتا، از شخصیتهای شاهنامه، نام دیگر کتایون همسر گشتاسپ پادشاه کیانی
نایریکا : برگزیده، پسندیده، از اسامی قدیمی ایرانی
نرسا : در اساطیر زوروانیه نام یکی از خدایان
نرگس : (گرفته شده از یونانی)، گلی خوشبو و زینتی با گلبرگ های سفید و زرد
نرمین : منسوب به نرم، لطیف، مهربان
نساک : نام همسر سیامک پسر کیومرث پادشاه پیشدادی
نسترن : گلی شبیه رز به رنگهای صورتی، سفید و زرد
نسرین : گلی به رنگ زرد یا سفید و خوشبو که یکی از گونههای نرگس است.
نسرین مهر : زیبا و درخشان چون گل نسرین و خورشید
نسرین نوش : زیبا چون گل نسرین و شیرین چون عسل،نام دخترپادشاه سقلاب و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی
نقره : فلزی گرانبها، نرم و سفید که در ساختن زیورآلات، آینه، و… به کار میرود.
نکوزاد : زاده نیکویی
نکویار : یار نیکو
نکیسا : نام موسیقیدان مشهور در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
نگار : نقش، تصویر، زیور، زینت، دختر یا زن زیباروی
نگارا : بانوی زیبا، دختر خوش چهره، کنایه از محبوب است.
نگاربسته : نقشی که زنان با حنا بر دست و پای خود می بندند.
نگارشید : نقش و نگار درخشان
نگاره : نقش، شکل، تصویر
نگارین : زیبا، آراسته، مزین
نگین : سنگ قیمتی و زینتی که بر روی انگشتر، گوشواره، و جز آنها کار میگذارند.
نگینه : مانند نگین
نوا : صدای آهنگین، نغمه،آواز، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
نواآفرین : آفریننده نغمه و آواز
نوازش : از روی مهربانی دست بر سر کسی کشیدن، چیزی را به آرامی و پیاپی لمس کردن، مهربانی و لطف، تسلی دادن و دلجویی کردن
نوباوه : کودک یا نوجوان، میوهای که تازه رسیده باشد، میوه تازه و نورس
نوبر : تر و تازه و جدید، شادابنام پارسی
نوبهار : آغاز فصل بهار، فصل بهار، نام آتشکدهای در بلخ
نورسته : تازه روییده، جوان، تازه بالغ شده
نوژان : درخت صنوبر و کاج
نوژین : منسوب به نوژ، مربوط به نوژ؛ (به مجاز) زیبا، سرسبز و با طراوت.
نوش آفرید : آفریده بی مرگ، آفریده جاوید
نوش آفرین : جاویدان آفریده شده
نوش آگین : به شهد و شکر آویخته، نوشین
نوش لب : دارای لبی شیرین، شیرین لب
نوشا : نیوشا، شنوا، شنونده
نوشاد : نام شهری که زیبارویان آن معروف بودهاند.
نوشان : نوشنده
نوشزاد : زاده جاوید، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر انوشیروان پادشاه ساسانی
نوشناز : دارای ناز و غمزه شیرین
نوشه : انوشه، جاوید، زنده، شاد، خوشحال، خرم، گوارا، از شخصیتهای شاهنامه
نوشید : مرکب از نو (تازه) + شید (خورشید)، نام مادر مانی دین آور معروف ایرانی
نوشین : شیرین، خوشایند، دلپذیر، گوارا، خوش گوار
نوشین لب : نوش لب، دارای لبی شیرین، شیرین لب
نوشینه : نوشین، شیرین، خوشایند، دلپذیر، گوارا، خوش گوار
نوگل : گلی که تازه شکفته شده است، دختر جوان
نونهال : نهال تازه، درخت جوان
نهال : درخت یا درختچه نورس که تازه نشانده شده است.
نیاز : حاجت، احتیاج
نیالا : نام روستایی اطراف ساری
نیایش : دعا به درگاه خداوند، ستایش، عبادت، پرستش و احترام نسبت به کسی
نیتا : بی مانند، بی نظیر، بیتا، یگانه
نیسا : همانند نی، شبیه به نی، (به مجاز) زیبا، با طراوت، دلپذیر و دلنشین، شیرین، نام همسر پادشاه کاپادوکیه
نیک آفرید : آفریده خوب و نیکو
نیک آفرین : آفریننده نیکی و خوبی
نیک اختر : دارای ستاره و طالع خوب و خوش، خوشبخت، سعادتمند
نیک تاج : آن که تاج نیکو و خوب دارد.
نیک تاش : نیک همتا و مانند نیکان
نیک چهر : نیک چهره، خوبرو، نیکوروی، زیبا
نیک چهره : نیکچهر،خوبرو، نیکوروی، زیبا
نیک دخت : دختر خوب و نیکو
نیک رخ : نیک رو
نیک رخسار : آن که دارای چهره ای پاک و زیباست.
نیک روی : خوش صورت
نیک مهر : آن که دارای محبتی کامل و شایسته است.
نیک یار : دوست مشفق
نیکا : چه خوب است، خوشا، نام رودی در شمال ایران
نیکتا : خوب، نیکو
نیکناز : آن که دارای عشوه و غمزهای خوب و نیکوست.
نیکو : خوب، زیبا
نیکی : خوب بودن، خوبی، نیکوکاری، احسان
نیلا : نیل به رنگ نیل، نیلی
نیلاب : مجازا آبی ملایم و آرامش بخش. نام قدیم شهر جندی شاپور، همچنین مایعی آبی رنگ که در رنگرزی کاربرد دارد را مینامند.
نیلرام : اسم فرشته نگهبان برف و باران و تگرگ
نیلگون : نیل (سنسکریت) + گون (فارسی) به رنگ نیل، کبود، لاجوردی
نیلیا : به زنگ نیلی ، منسوب به نیلی ، مرکب از نیلی و الف نسبت
نیمتاج : تاج کوچک آراسته به جواهر
نیوان : پهلوان و دلیر و شجاع، نام مادر انوشیروان، همسر قباد پادشاه کیانی
نیواندخت : نیوان، نام مادر انوشیروان، همسر قباد پادشاه کیانی
نیوشا : شنوا، شنونده
نیووند : نام گیاهی میباشد.
اسم دختر عربی با حرف ن
نائله : کسی که به مقصود رسیده و نائل آمده است، اسم همسر عثمان خلیفه سوم
نادره : مؤنث نادر، کمیاب، بی همتا، آنچه به ندرت یافت شود.
نادی : ندا دهنده، ندا کننده
نادیه : مؤنث نادی، ندادهنده، صدا کننده
ناریه : آتشی، آتشین
نبات : ماده خوراکی سفت، بلورین و شیرین
نجلا : زنی که دارای چشمان درشت است.
نجم : ستاره، نام سورهای در قرآن کریم
نجمه : مؤنث نجم، ستاره
نجوا : سخن آهسته
نجیبه : مؤنث نجیب، شریف، اصیل، عفیف، پاکدامن
ندا : صدای بلند، فریاد، بانگ
ندیمه : مؤنث ندیم، همنشین و هم صحبت، به ویژه با بزرگان
نرجس : معرب از فارسی، نرگس، نام همسر امام حسن عسگری (ع) و مادر حضرت مهدی (ع)
نسا : زنان، نام سوره ای در قرآن کریم
نسیبه : دختر با اصل و نسب، بانوی اصیل، بانویی که در صدر اسلام در جنگ احد شرکت داشت و به آسیب دیدگان کمک می کرد.
نسیم : بادملایم و خنک، باد بسیار آرام، بوی خوش
نصیبه : سهم کسی از چیزی، بهره، سرنوشت، تقدیر
نظاره : نگریستن، تماشا، نگاه کردن
نعنا : نعناع، گیاهی کاشتنی و خوشبو
نعناع : نعنا، گیاهی کاشتنی و خوشبو
نعیمه : مؤنث نعیم، نعمت، نرم و لطیف
نغمه : آهنگ یا ملودی، آوازه
نفیسا : بسیار ارزشمند، گران مایه
نفیسه : مؤنث نفیس، باارزش
نکهت : بوی خوش
نوال : عطا، بخشش، بهره، نصیب
نور : روشنایی، فروغ، از نامهای خداوند، نام سورهای در قرآن کریم
نورصبا : نوری که از صبا متصاعد میشود، جلوه صبا؛ (به مجاز) زیبارو.
نوریه : منسوب به نور، درخشان
نهضت : حرکت، عزیمت
نیر : روشن، منور
نیره : مؤنث نیر، منور و روشنا
اسم دختر فارسی – عربی با حرف ن
ناردخت :دختر آتش
ناردیس : مانند آتش
نارینا : دختر ظریف، بانوی تر و تازه، همچنین دختر بر افروخته و آتشین
نیکو لقا : زیبا رو، زیبا چهر
نورآفرین : آفریننده نور و روشنایی
نورا : نور مؤنث انور درخشان، تابان
نورافشان : آنچه از خود نور و روشنایی منتشر میکند، نورپاش
نوران : مرکب از نور (روشنایی) + ان (پسوند اتصاف)
نوری : منسوب به نور
نورین : نورانی، نوری
اسم دختر عبری با حرف ن
نینا : زیبایی، خوش اندامی و ظرافت
نگینا : موسیقی، آواز
اسم کردی با حرف ن
ناریا : قاصدک
نیشا : نشانه
نشمیل : زیبا
نیان : رفیق، شریک زندگی
اسم گیلکی با حرف ن
ناریکا : دختر مهربان
اسم سنسکریت با حرف ن
ناراین : از خدایان هندوهاست و به دفع فساد میکوشد.
نوبهار : معشوق یا زن زیبارو
نیروانا : آخرین مرحله سلوک در نزد “بودا” که مرحله محو شدن جنبه حیوانی وجود و رسیدن به کمال است.
نیلوفر : گلی به رنگ سفید، کبود و زرد که مصرف دارویی دارد، همچنین نام یکی از جشن های باستانی ایرانیان (جشن نیلوفر) که در روز هفتم یا هشتم هر ماه برگزار میشد و هرکس که در این روز از پادشاه حاجتی میخواست برآورده میشد.
برای انتخاب اسم های دخترانه با حروف های دیگر به جدول زیر مراجعه و به روی حرف مد نظرتان کلیک کنید و اسم مورد نظرتان را جستجو کنید.