شعر و ادب

مولانا – حافظ  – خیام

سهراب سپهریفروغ فرخزاداحمد شاملو

ریشه در خاک «فریدون مشیری» من اینجا ریشه در خاکم

ریشه در خاک «فریدون مشیری» من اینجا ریشه در خاکم

ریشه در خاک : فریدون مشیری (ریشه در خاک) تو از این دشتِ خشکِ تشنه روزی کوچ خواهی کرد و…
با قلم می گویم: ای همزاد، ای همراه «فریدون مشیری» با قلم …

با قلم می گویم: ای همزاد، ای همراه «فریدون مشیری» با قلم …

با قلم … : فریدون مشیری (آواز آن پرنده غمگین) با قلم می گویم: ــ ای همزاد، ای همراه، ای…
آواز غم «هوشنگ ابتهاج» در من کسی پیوسته می گرید

آواز غم «هوشنگ ابتهاج» در من کسی پیوسته می گرید

آواز غم : هوشنگ ابتهاج (تاسیان) در من کسی پیوسته می گرید این من که از گهواره با من بود…
میراث «هوشنگ ابتهاج» پدر جان در دل تنگت چه ابری بود

میراث «هوشنگ ابتهاج» پدر جان در دل تنگت چه ابری بود

میراث : هوشنگ ابتهاج (تاسیان) پدر جان در دل ِ تنگت چه ابری بود که من چندان که می گریم…
مرگ دیگر «هوشنگ ابتهاج» مرگ در هر حالتی تلخ است

مرگ دیگر «هوشنگ ابتهاج» مرگ در هر حالتی تلخ است

مرگ دیگر : هوشنگ ابتهاج (تاسیان) مرگ در هر حالتی تلخ است اما من دوست تر دارم که چون از…
گفت : دانایی که : گرگی خیره سر «فریدون مشیری»

گفت : دانایی که : گرگی خیره سر «فریدون مشیری»

گرگ : فریدون مشیری (از دیار آتشی) گفت : دانایی که : گرگی خیره سر، هست پنهان در نهاد هر…
در آستانه «احمد شاملو» باید استاد و فرود آمد

در آستانه «احمد شاملو» باید استاد و فرود آمد

در آستانه : احمد شاملو (در آستانه) باید اِستاد و فرود آمد بر آستانِ دری که کوبه ندارد، چرا که…
بید مجنون، زیر بال خود، پناهم داده بود! «فریدون مشیری» یک لحظه آرامش …

بید مجنون، زیر بال خود، پناهم داده بود! «فریدون مشیری» یک لحظه آرامش …

یک لحظه آرامش … : فریدون مشیری (آواز آن پرنده غمگین) بید مجنون، زیر بال خود، پناهم داده بود! در…
فقر «احمد شاملو» از رنجی خسته‌ام که از آن من نیست

فقر «احمد شاملو» از رنجی خسته‌ام که از آن من نیست

فقر : احمد شاملو (باغ آینه) از رنجی خسته‌ام که از آنِ من نیست بر خاکی نشسته‌ام که از آنِ…
بوسه «هوشنگ ابتهاج» گفتمش

بوسه «هوشنگ ابتهاج» گفتمش

بوسه : هوشنگ ابتهاج (تاسیان) گفتمش : – ” شیرین ترین آواز چیست ؟ “ چشم ِ غمگینش به رویم…
دکمه بازگشت به بالا