شعر و ادب

فقر «احمد شاملو» از رنجی خسته‌ام که از آن من نیست

فقر : احمد شاملو (باغ آینه)

از رنجی خسته‌ام که از آنِ من نیست

بر خاکی نشسته‌ام که از آنِ من نیست

با نامی زیسته‌ام که از آنِ من نیست

از دردی گریسته‌ام که از آنِ من نیست

از لذتی جان‌گرفته‌ام که از آنِ من نیست

به مرگی جان می‌سپارم که از آنِ من نیست.

۱۳۳۸

 

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا