شعر و ادب

دو شاخه نرگست، ای یار دلبند «فریدون مشیری» زمزمه ای در بهار

زمزمه ای در بهار : فریدون مشیری (از خاموشی)

دو شاخه نرگست، ای یار دلبند

چه خوش عطری درین ایوان پراکند

اگر صد گونه غم داری، چو نرگس

به روی زندگی لبخند! لبخند!

*

گل نارنج و تُنگ آب و ماهی

صفای آسمان صبحگاهی.

بیا تا عیدی از «حافظ» بگیریم

که از او می ستانی هر چه می خواهی

*

سحر دیدم: درخت ارغوانی

کشیده سر به بام خسته جانی!

به گوش ارغوان آهسته گفتم:

بهارت خوش که فکر دیگرانی

*

سری از بوی گلها، مست داری

کتاب و ساغری در دست داری

دلی را هم اگر خشنود کردی

به گیتی هرچه شادی هست داری.

*

چمن، دلکش، زمین خرم، هوا تر

نشستن پای گندم زار خوشتر.

امید تازه را دریاب و دریاب

غم دیرینه را بگذار و بگذر. 

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا