شعر و ادب

آتش عشق «حمید مصدق» مرا با سوز جان بگذار و بگذر

آتش عشق : حمید مصدق (سالهای صبوری)

مرا با سوز جان بگذار و بگذر

اسیر وناتوان بگذار و بگذر

چو شمعی سوختم از آتش عشق

مرا آتش بگذار و بگذر

دلی چون لاله بی داغ غمت نیست

بر این دل هم نشان بگذار و بگذر

مرابا یک جهان اندوه جانسوز

تو ای نامهربان بگذار و بگذر

دو چشمی را که مفتون رخت بود

کنون گوهرفشان بگذار و بگذر

درافتادم به گرداب غم عشق

مرا در این میان بگذارو بگذر

به او گفتم: حمید از هجر فرسود !

به من گفتا : جهان بگذار و بگذر !

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا