شعر و ادب
چون خنده جام است درخشیدن خورشید «فریدون مشیری» خورشید و جام
خورشید و جام : فریدون مشیری (ابر و کوچه)
چون خندهٔ جام است درخشیدن خورشید
جامی به من آرید که خورشید درخشید
جامی که نهد بند به خمیازهٔ آفاق
جامی که رسد روح به دروازهٔ خورشید
با خندهٔ نوروز همی باید خندید
با خندهٔ خورشید همی باید نوشید
خوش با قدم موکب نوروز نهد گام
ماه رمضان بادهپرستان بخروشید
ای ساقی گلچهره در این صبح دلانگیز
لبریز بده جام مرا شادی جمشید
هر جا که گلی خندد، با دوست بخندید
هر گه که بهار آید، با عشق بجوشید