شعر و ادب

حرف طرب انگیز «فریدون مشیری»

حرف طرب انگیز : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس)

هیچ جز یاد تو رویای دلاویزم نیست

هیچ جز نام تو حرف طرب انگیزم نیست

عشق می ورزم و می سوزم و فریادم نه

دوست می دارم و می خواهم و پرهیزم نیست

نور می بینم و می رویم و می بالم شاد

شاخه می گسترم و بیم ز پاییزم نیست

تا به گیتی دل از مهر لبریزم هست

کار با هستی از دغدغه لبریزم نیست

بخت آن را که شبی پاک تر از باد سحر

با تو ای غنچه نشکفته بیامیزم نیست

تو به دادم برس ای عشق که با این همه شوق

چاره جز آنکه به آغوش تو بگریزم نیست

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا