لحظه ها و احساس
- شعر و ادب
دل افروزان شادی «فریدون مشیری» نسیم صبح، بوی گل پراکند
دل افروزانِ شادی : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) نسیم صبح، بوی گل پراکند افق دریایی از نور است…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
هدیه دوست «فریدون مشیری» گلی را که دیروز
هدیه دوست : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) گُلی را که دیروز، به دیدار من، هدیه آوردی ای دوست…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
محیط زیست «فریدون مشیری» به لطف کارگزاران عهدِ ظلمت و دود
محیط زیست : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) به لطف کارگزاران عهدِ ظلمت و دود ــ که از عنایتشان…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
ای وای شهریار «فریدون مشیری» در نیمههای قرنِ بشر سوزان ۱ !
ای وای شهریار : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) در نیمههای قرنِ بشر سوزان ۱ ! در انفجار دائم…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
ابر بی باران «فریدون مشیری»
ابر بی باران : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) شب، غیر هلاکِ جان بیداران نیست. گلبانگ سپیده بر سپیداران…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
بی خبر «فریدون مشیری» یادش به خیر، عهد جوان
بی خبر : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) یادش به خیر، عهدِ جوان، که تا سحر، با ماه می…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
قهر «فریدون مشیری» در آمد از در، بیگانه وار، سنگین، تلخ!
قهر : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) در آمد از در، بیگانه وار، سنگین، تلخ! نگاه منجمدش، به راستای…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
بیهودگی «فریدون مشیری» امروز را به باد سپردم
بیهودگی : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) امروز را به باد سپردم. امشب، کنار پنجره، بیدار مانده ام دانم…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
سحر «فریدون مشیری»
سحر : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) بهترین لحظه های روز و شبم لحظه های شکفتن سحر است که…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
ذره ای در نور «فریدون مشیری» گل نگاه تو، در کار دلربایی بود
ذرّه ای در نور : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) گلِ نگاه تو، در کار دلربایی بود. فضای خانه…
بیشتر بخوانید »