لحظه ها و احساس
- شعر و ادب
لحظه و احساس «فریدون مشیری» تنها، غمگین
لحظه و احساس : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) تنها، غمگین، نشسته با ماه . در خلوتِ ساکت شبانگاه…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
از اوج «فریدون مشیری» باران، قصیدهواری غمناک
از اوج : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) باران، قصیدهواری، ـ غمناک ـ آغاز کرده بود. میخواند و باز…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
هر که با ما نیست… «فریدون مشیری»
هر که با ما نیست… : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) گفته می شد: «هر که با ما نیست…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
مثل باران «فریدون مشیری» من نمی گویم درین عالم
مثل باران : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) من نمی گویم درین عالم گرم پو، تابنده، هستی بخش چون…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
بهاری پر از ارغوان «فریدون مشیری»
بهاری پر از ارغوان : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) تو را دارم ای گل، جهان با من است.…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
یاد و کنار «فریدون مشیری»
یاد و کنار : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) روزهایی که بی تو می گذرد گرچه با یاد توست…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
عشق «فریدون مشیری» عشق، هر جا رو کند آنجا خوش است
عشق : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) عشق، هر جا رو کند آنجا خوش است. گر به دریا افکند…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
هیچ و باد… «فریدون مشیری» هیچ و باد است جهان؟
هیچ و باد… : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) هیچ و باد است جهان؟ گفتی و باور کردی!؟ کاش،…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
نوایی تازه «فریدون مشیری» شنیدم مصرعی شیوا
نوایی تازه : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونش « منم مجنون آن…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
در بیشه زار یادها «فریدون مشیری» شب بود و ابر تیره و هنگامه باد
در بیشه زار یادها : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس) شب بود و ابر تیره و هنگامه باد ناگاه…
بیشتر بخوانید »