شعر و ادب

هنگامی (سهراب سپهری، شرق اندوه) تاریکی، پیچک وار، به چپر ها پیچید، به حناها، افراها.

هنگامی : سهراب سپهری (شرق اندوه)

تاریکی ، پیچک وار ، به چپر ها پیچید، به حناها، افراها.

و هنوز ، ما در کشت، در کف داس.

ما ماندیم، تا در رشته شب از گرد چپر ها وا شد، فردا شد.

روز آمد و رفت.

تاریکی ، پیچک وار ، به چپر ها پیچید، به حناها، افراها.

و هنوز ، یک خوشه کشت، در خور چیدن نه، یاد رسیدن نه.

و هزاران روز، و هزاران بار

تاریکی ، پیچک وار ، به چپر ها پیچید، به حناها، افراها.

پایان شبی، ما در خواب ، یک خوشه رسید، مرغی چید.

آواز پرش بیداری ما : ساقه لرزان پیام.

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا