شعر و ادب

نه به سنگ (سهراب سپهری، شرق اندوه) در جوی زمان، در خواب تماشای تو می رویم.

نه به سنگ : سهراب سپهری (شرق اندوه)

در جوی زمان ، در خواب تماشای تو می رویم.

سیمای روان ، با شبنم افشان تو می شویم.

پرهایم ؟ پرپر شده ام. چشم نویدم ، به نگاهی تر شده ام.این سو نه ، آن سویم.

و در آن سوی نگاه ، چیزی را می بینم، چیزی را می جویم.

سنگی میشکنم، رازی با نقش تو می گویم.

برگ افتاد ، نوشم باد: من زنده به اندوهم. ابری رفت، من کوهم: می پایم. من بادم: می پویم.

در دشت دگر ، گل افسوسی چو بروید، می آیم، می بویم.

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا