شعر و ادب

مثل باران «فریدون مشیری» من نمی گویم در عین عالم

مثل باران : فریدون مشیری (لحظه ها و احساس)

من نمی گویم در عین عالم

گرم پو تابنده هستی بخش

چون خورشید باش

تا توانی پاک روشن مثل باران

مثل مروارید باش

ناگهان جوانه می کند

این درخت بارور که سالهاست

بی هوا و نور مانده است

بازوان هر طرف گشوده اش

از نوازش پرندگان مهربان

وزنوای دلپذیرشان

دورمانده است

آه اینک از نسیم تازه تبسمی

ناگهان جوانه میکند

از میان این جوانه ها

جان او چو مرغکی ترانه خوان

سر برون ز آشیانه میکند

در چنین فضای دلپذیر

دل هوای شعر عاشقانه می کند 

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا