شعر و ادب

شبی بر ساحل زنده رود «حمید مصدق» ماه روی خویش را در آب می بیند

شبی بر ساحل زنده رود : حمید مصدق (سالهای صبوری)

ماه روی خویش را در آب می بیند

شهر در خواب است

گویی خواب می بیند

رود

اما هیچ تابش نیست

رود همچون شهر خفته قصد خوابش نیست

رود پیچان است

رود می پیچد بروی بستری از ریگ

شهر بی جان است

سایه ای لرزان

مست آن جامی که نوشیده است

یاد آن لبها که در رویای مستی بخش بوسیده است

در کنار رود

می سپارد گام

می رود آرام

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا