شعر و ادب

روانه (سهراب سپهری، شرق اندوه) چه گذشت ؟

روانه : سهراب سپهری (شرق اندوه)

چه گذشت ؟

– زنبوری پر زد

– در پهنه…

– وهم. این سو ، آن سو، جویای گلی.

– جویای گلی ، آری ، بی ساقه گلی در پهنه خواب ، نوشابه آن..

– اندوه. اندوه نگاه: بیداری چشم، بی برگی دست.

– نی. سبدی می کن، سفری در باغ.

– باز آمده ام بسیار، و ره آوردم: تیناب تهی.

– سفری دیگر، ای دوست، و به باغی دیگر.

– بدرود.

– بدرود، و به همراهت نیروی هراس.

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا