شعر و ادب

درآمد «حمید مصدق» بشکن طلسم حادثه را

درآمد : حمید مصدق ( در رهگذار باد)

بشکن طلسم حادثه را

بشکن

مهر سکوت از لب خود بردار

منشین به چاهسار فراموشی

بسپار گام خویش به ره

بسپار

تکرار کن حماسه خود تکرار

چندان سرود سوگ

چه می خوانی ؟

نتوان نشست در دل غم نتوان

از دیده سیل اشک چه می رانی ؟

سهرابمُرده راست، غمی سنگین

اما

غمی که افکند از پا نیست

برخیز

رخش سرکش خود زین کن

امید نوشداروی تو از کیست ؟

سهرابمرده ای و غمت سنگین

بگذر ز نوشداروی نامردان

چشم وفا و مهر نباید داشت

ای گرد دردمند ز بی دردان

افراسیاب خون سیاوش ریخت

بیژن به دست خصم به چاه افتاد

کو گردی تو ای همه تن خاموش

کو مردی تو ای همه جان ناشاد

اسفندیار را چه کنی تمکین ؟

این پرغرور مانده به بند من

تیر گزین خود به کمان بگذار

پیکان به چشم خیره سرش بشکن

چاه شغاد مایه مرگ توست

از دست خویش بر تو گزند اید

خویشی که هست مایه مرگ خویش

باید شکست جان و تنش باید

گیرم که آب رفته به جوی اید

با آبروی رفته چه باید کرد ؟

سیماب صبحگاهی از سربلندترین کوهها فرو می ریخت

برخیز و خواب را

برخیز و باز روشنی آفتاب را

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا