شعر و ادب

خواب خوب «حمید مصدق» پس از توفان

خواب خوب : حمید مصدق (سالهای صبوری)

پس از توفان

پس از تندر

پس از باران

سرشک سبز برگ از شاخه های جنگل خاموش

می افتاد

نه بید از باد نه برگ از برگ می جنبید

شکاف ابرها راهی به نور می دادند

دوباره راه را بر ماه می بستند

و من همچون نسیمی از فراز شاخه ها پرواز می کردم

تو را می خواستم خوب ای خوبی

به دیدار تو من می آمدم با شوق با شادی

تو را می بینم ای گیسو پریشان در غبار یاد

تو با من مهربانتر از منی یا من ؟

تو با من مهربانی میکنی چون مهر مهر مهربانی با من

پس از توفان پس از تندر پس از باران

گل آرامش آوازی

به رنگ چشمهای روشنتدارد

نسیمی کز فراز باغ می اید

چه خوش بوی تنت دارد

من اینک در خیال خویش خواب خوب می بینم

تو می ایی و از باغ تنت صد بوسه می چینم

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا