شعر و ادب

حکایت حرمان «فریدون مشیری»

حکایت حرمان : فریدون مشیری (تشنه طوفان)

من دلخوشم به سوختن و دوست داشتن

با خون دل حکایت حرمان نگاشتن

عاشق نگشته‌ای و ندانی چه عالمی است

از دست دوست، سر به بیابان گذاشتن 

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا