شعر و ادب

باران «احمد شاملو» آنگاه بانوی پرغرورِ عشقِ خود را دیدم

باران : احمد شاملو (باغ آینه)

آنگاه بانویِ پُرغرورِ عشقِ خود را دیدم

در آستانه‌ی پُرنیلوفر،

که به آسمانِ بارانی می‌اندیشید

و آنگاه بانوی پُرغرورِ عشقِ خود را دیدم

در آستانه‌ی پُرنیلوفرِ باران،

که پیرهنش دستخوشِ بادی شوخ بود

و آنگاه بانوی پُرغرورِ باران را

در آستانه‌ی نیلوفرها،

که از سفرِ دشوارِ آسمان بازمی‌آمد.

۱۳۳۸

 

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا