آه باران
- شعر و ادب
دانه می چید کبوتر، «فریدون مشیری» انسان باشیم
انسان باشیم : فریدون مشیری (آه، باران) دانه می چید کبوتر، به سرافشانی بید لانه می ساخت پرستو، به تماشا…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
ریشه در اعماقِ اقیانوس دارد «فریدون مشیری» آه، باران
آه، باران : فریدون مشیری (آه، باران) ریشه در اعماقِ اقیانوس دارد ــ شاید ــ این گیسو پریشان کرده بید…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
شب های تاریک شب های دلتنگ «فریدون مشیری» شب های کارون
شب های کارون : فریدون مشیری (آه، باران) شب های تاریک شب های دلتنگ شب های خاموش. * شب های…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
روی در روی سیاهی «فریدون مشیری» ایستاده، راست
روی در روی سیاهی : فریدون مشیری (آه، باران) روی در روی سیاهی ایستاده، راست یکه و تنها، تمام شب…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
معنای زنده بودن من، با تو بودن است. «فریدون مشیری» همیشه با تو
همیشه با تو : فریدون مشیری (آه، باران) معنای زنده بودن من، با تو بودن است. نزدیک، دور سیر، گرسنه…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
جویبار نغمه می غلتید، گفتی برحریر «فریدون مشیری» یاد یار مهربان
یاد یار مهربان : فریدون مشیری (آه، باران) جویبار نغمه می غلتید، گفتی برحریر آبشار شعر، گل می ریخت، نغز…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
نمی خواهم بمیرم، با که باید گفت؟ «فریدون مشیری» نمی خواهم بمیرم
نمی خواهم بمیرم : فریدون مشیری (آه، باران) نمی خواهم بمیرم، با که باید گفت؟ کجا باید صدا سر داد؟…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
باغ بود، اما، فضایش سهمناک «فریدون مشیری» باغ
باغ : فریدون مشیری (آه، باران) باغ بود، اما، فضایش سهمناک باغ، اما، سروهایش سر فرو برده به خاک! باغ،…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
تو کیستی ، که من اینگونه ، بی تو بی تابم؟ «فریدون مشیری» چراغ چشم تو …
چراغ چشم تو … : فریدون مشیری (آه، باران) تو کیستی ، که من اینگونه ، بی تو بی تابم؟…
بیشتر بخوانید »