شعر
- شعر و ادب
آن بالا «اخوان ثالث» داشتم با ناهار
آن بالا : مهدی اخوان ثالث (در حیاط کوچک پاییز، در زندان) داشتم با ناهار یک دو پیمانه از آن…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
منزلی در دوردست «اخوان ثالث» منزلی در دوردستی هست بی شک هر مسافر را
منزلی در دوردست : مهدی اخوان ثالث (از این اوستا) منزلی در دوردستی هست بی شک هر مسافر را اینچنین…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
کتیبه «اخوان ثالث» فتاده تخته سنگ آن سوی تر، انگار کوهی بود
کتیبه : مهدی اخوان ثالث (از این اوستا) فتاده تخته سنگ آن سوی تر، انگار کوهی بود و ما اینسو…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
قصه شهر سنگستان «اخوان ثالث» دو تا کفتر
قصه شهر سنگستان : مهدی اخوان ثالث (از این اوستا) دو تا کفتر نشستهاند روی شاخهٔ سدر کهنسالی که روییده…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
مرد و مرکب «اخوان ثالث» گفت راوی: راه از این دو روند آسود
مرد و مرکب : مهدی اخوان ثالث (از این اوستا) گفت راوی: راه از این دو روند آسود گردها خوابید…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
آنگاه پس از تندر «اخوان ثالث» نمیدانی چه شبهایی سحر کردم
آنگاه پس از تندر : مهدی اخوان ثالث (از این اوستا) نمیدانی چه شبهایی سحر کردم بی آنکه یکدم مهربان…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
روی جاده ی نمناک «اخوان ثالث» اگرچه حالیا دیریست کان بی کاروان کولی
روی جاده ی نمناک : مهدی اخوان ثالث (از این اوستا) اگرچه حالیا دیریست کان بی کاروان کولی ازین دشت…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
آواز چگور «اخوان ثالث» وقتی که شب هنگام گامی چند دور از من
آواز چگور : مهدی اخوان ثالث (از این اوستا) وقتی که شب هنگام گامی چند دور از من نزدیک دیواری…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
پرستار «اخوان ثالث» شب از شبهای پاییزی ست
پرستار : مهدی اخوان ثالث (از این اوستا) شب از شبهای پاییزی ست از آن همدرد و با من مهربان…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
غزل ۴ «اخوان ثالث» ون پردهٔ حریر بلندی
غزل ۴ : مهدی اخوان ثالث (از این اوستا) ون پردهٔ حریر بلندی خوابیده مخمل شب، تاریک مثل شب آیینهٔ…
بیشتر بخوانید »