شعر و ادب
صبح «احمد شاملو» ولرم و کاهلانه
صبح : احمد شاملو (ترانههای کوچک غربت)
ولرم و
کاهلانه
آبدانههای چرکیِ بارانِ تابستانی
بر برگهای بیعشوهی خطمی
به ساعتِ پنجِ صبح.
در مزارِ شهیدان
هنوز
خطیبانِ حرفهیی درخوابند.
حفرهی معلقِ فریادها
در هوا
خالیست.
و گُلگونکفنان
به خستگی
در گور
گُرده تعویض میکنند.
□
به تردید
آبلههای باران
بر الواحِ سَرسَری
به ساعتِ پنجِ صبح.
۲ اردیبهشتِ ۱۳۵۸