شعر و ادب
شبانه «احمد شاملو» گویی همیشه چنین است
شبانه : احمد شاملو (ترانههای کوچک غربت)
گویی
همیشه چنین است
ای غریوِ طلب ــ:
تو در آتشِ سردِ خود میسوزی
و خاکسترت
نقرهی ماه است
تا تو را
در کمالِ بَدرِ تو نیز
باور نکنند.
□
چه استجابتِ غمناکی!
زخمات
از آن
بَدرِ تمام بود
تا مجوسان
بر گُردهی ارواحِ کهن
به قلعه درتازند.
همیشه چنین بوده؟
همیشه چنین است؟
مردادِ ۱۳۵۹