شعر و ادب
زندگی «فریدون مشیری» چه می جویم در این تاریکی ژرف؟
زندگی : فریدون مشیری (تشنه طوفان)
چه می جویم در این تاریکی ژرف؟، چه می گویم میان زاری و آه
چه مینالم، نه درمان دارد این درد، چه میپویم، نه پایان دارد این راه
در این صحرای هولانگیز و تاریک، به دنبال چه میگردم شب و روز؟
چه میخواهم در این دریای ظلمت، از این امواج سرد عافیتسوز؟
به دستم: شمع خاموش جوانی، به پایم: داغهای ناتوانی…
به جانم: آتش بی همزبانی، به دوشم: بار رنج زندگانی…
نه از کوی محبت رد پایی، نه از شهر وفا نور صفایی!
نه راه دوستی را رهنمایی، نه آهنگ صدای آشنایی
چه میپویم؟ – ره بی انتهایی، چه میجویم؟! – بهشت آرزو را
چه مینالم؟! – ز درد بی دوایی، چه میگویم؟! – حدیث عشق او را