شعر و ادب

تمام قصه همین بود «حمید مصدق» بخش۴

بخش۴ : حمید مصدق (از جدایی ها ( دفتر دوم))

تمام قصه همین بود

و می گفتم

حکایت من و تو ؟

هیچ کس نمی خواند

چه بر من و توگذشته است ؟

کس نمی داند

چرا ؟

که این سکوت سکوت من و تو بی تردید

حصار کاغذی ذهن را ز هم نشکافت

و خواهش من و تو نیم گامی از تب تن نیز دورتر نگذشت

که در حصار تمنای تن فروماندیم

و در کویر نفس سوز من فروماندیم

نه از حصار تن خویشتن برون گامی

نه بر گسستن این پای بندها دستی

همیشه می گفتم

من و سکوت ؟

محال است

سکوت عین زوال است

سکوت یعنی مرگ

سکوت نفس رضایت

عین قبول است

سکوت که در زمینه اشراق اتصال به حق

در این زمانه نزول است

سکوت یعنی مرگ

کجایی ای انسان ؟

عصاره عصیان

چگونه مسخ شدی

با سکوت خو کردی

تو ای فریده هر آفریده

بر تو چه رفت ؟

کز آفریده خود

از خدای بی همتا

به لابه مرگ مفاجاه آرزو کردی ؟

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا