مهدی اخوان ثالث
- شعر و ادب
پاسخ «اخوان ثالث» چه میکنی؟ چه میکنی؟
پاسخ : مهدی اخوان ثالث (زمستان) چه میکنی؟ چه میکنی؟ درین پلید دخمهها سیاهها، کبودها بخارها و دودها؟ ببین چه…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
سرود پناهنده «اخوان ثالث» نجوا کنان به زمزمه سرگرم
سرود پناهنده : مهدی اخوان ثالث (زمستان) نجوا کنان به زمزمه سرگرم مردی ست با سرودی غمناک خسته دلی، شکسته…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
لحظه ی دیدار «اخوان ثالث» لحظهٔ دیدار نزدیک است
لحظه ی دیدار : مهدی اخوان ثالث (زمستان) لحظهٔ دیدار نزدیک است باز من دیوانهام، مستم باز میلرزد، دلم، دستم…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
پرنده ای در دوزخ «اخوان ثالث» نگفتندش چو بیرون میکشاند از زادگاهش سر
پرنده ای در دوزخ : مهدی اخوان ثالث (زمستان) نگفتندش چو بیرون میکشاند از زادگاهش سر که آنجا آتش و…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
پند «اخوان ثالث» بخز در لاکتی حیوان! که سرما
پند : مهدی اخوان ثالث (زمستان) بخز در لاکتی حیوان! که سرما نهانی دستش اندر دست مرگ است مبادا پوزهات…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
آواز کرک «اخوان ثالث» بده … بدبد … چه امیدی؟ چه ایمانی؟
آواز کَرَک : مهدی اخوان ثالث (زمستان) « بده … بدبد … چه امیدی؟ چه ایمانی؟» «کرک جان! خوب میخوانی…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
چاووشی «اخوان ثالث» بسان رهنوردانی که در افسانهها گویند
چاووشی : مهدی اخوان ثالث (زمستان) بسان رهنوردانی که در افسانهها گویند گرفته کولبار ِ زاد ِ ره بر دوش…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
هستان «اخوان ثالث» گفت و گو از پاک و ناپاک است
هستان : مهدی اخوان ثالث (زمستان) گفت و گو از پاک و ناپاک است وز کم وبیش زلال آب و…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
باغ من «اخوان ثالث» آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
باغ من : مهدی اخوان ثالث (زمستان) آسمانش را گرفته تنگ در آغوش ابر، با آن پوستین سرد نمناکش باغ…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
شکار (یک منظومه) «اخوان ثالث» وقتی که روز آمده، اما نرفته شب
شکار (یک منظومه) : مهدی اخوان ثالث (زمستان) ۱ وقتی که روز آمده، اما نرفته شب صیاد پیر، گنج کهنسال…
بیشتر بخوانید »