معنی اسم غزل
معنی اسم غزل
اسم : غزل
نوع : دخترانه
ریشه اسم : عربی
معنی : (تلفظ: qazal) (عربی) (در ادبیات) نوعی شعر، شعر عاشقانه، (در موسیقی ایرانی) هر نوع سخن آهنگین [معمولاً به زبان فارسی] که به آواز یا همراه سازها خوانده می شده است – شعر عاشقانه
مترادف غزل : شعر، عشقبازی، معاشقه
برابر پارسی : چامه، چکامه، سروده، ترانه
فرهنگ فارسی معین
(غَ زَ) [ ع . ] 1 – (مص ل .) عشق بازی کردن . 2 – حکایت کردن از عشق به زنان . 3 – (اِ.) شعری مرکب از چند بیت که دارای یک وزن بوده و آخر مصراع اول با آخر مصراع های دوم هم قافیه باشد. ؛~ خداحافظی را خواندن کنایه از: مردن ، از دنیا رفتن .
فرهنگ فارسی عمید
۱. ریسیدن؛ رشتن.
۲. (اسم) رشته؛ نخ.
فرهنگ فارسی عمید
۱. (ادبی) شعری که معمولاً بین هفت تا پانزده بیت سروده میشود و موضوع آن غنایی و عاشقانه است؛ شعر عاشقانه.
۲. (اسم مصدر) [قدیمی] سخن گفتن با زنان و عشقبازی کردن.
۳. (اسم مصدر) [قدیمی] سخنی که در وصف زنان و در عشق آنان گفته شود؛ حدیث عشق زنان.
لغتنامه دهخدا
غزل . [ غ َ ] (ع مص ) رشتن .مغزول ، نعت از آن است . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ریسمان رشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 73). ریسیدن . (غیاث اللغات ). رشتن . غُزول . || نوازش کردن : اخذ فی غزلهم والرفق بهم . (دزی ج 2 ص 211). || (اِ) رشته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ریسمان . رسمان . (لغت محلی شوشتر ذیل رسمان ). ریسمان . (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). مغزول از نظر تسمیه به مصدر و منسوب آن غزلی است . (اقرب الموارد). ج ، غُزول . (دزی ج 2 ص 211). رسن . (غیاث اللغات ).
– دارالغزل ؛ جایی که زنان رشته های خود را میفروشند. (دزی ج 2 ص 211).
– غزل حریر ؛ ابریشم رشته شده .
– غزل قطن ؛ کتان رشته شده .
|| ریسمانی که با آن جانوران وحشی را میگیرند. || پیچک مو (درخت ). || شراب غزل الکرم ؛ از نوشابه هایی که معده را تقویت کنند و اشتها آورند. (دزی ج 2 ص 211).