مروارید مهر
- شعر و ادب
قطره، باران، دریا «فریدون مشیری» از درخت شاخه در آفاق ابر
قطره، باران،دریا : فریدون مشیری (مروارید مهر) از درخت شاخه در آفاق ابر، برگ های ترد باران ریخته! بوی لطف…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
ما، همان جمع پراکنده … «فریدون مشیری»
ما، همان جمع پراکنده… : فریدون مشیری (مروارید مهر) موج، می آمد، چون کوه و به ساحل می خورد !…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
برآمدن آفتاب «فریدون مشیری» لبخند او، برآمدن آفتاب را
برآمدن آفتاب : فریدون مشیری (مروارید مهر) لبخند او، برآمدن آفتاب را در پهنهء طلایی دریا از مهر، می ستود.…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
جزر و مد «فریدون مشیری» ماه، دریا را به خود می خواند و
جزر و مد : فریدون مشیری (مروارید مهر) ماه، دریا را به خود می خواند و، آب با کمندی، در…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
سه آفتاب … «فریدون مشیری» آیینه بود آب
سه آفتاب … : فریدون مشیری (مروارید مهر) آیینه بود آب. * از بیکران دریا، خورشید می دمید. زیبای من…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
هزار اسب سپید «فریدون مشیری» به سنگ ساحل مغرب شکست زورق مهر
هزار اسب سپید … : فریدون مشیری (مروارید مهر) به سنگِ ساحلِ مغرب شکست زورق مهر، پرندگان هراسان، به پرس…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
دلاویزترین «فریدون مشیری» از دل افروزترین روز جهان
دلاویزترین : فریدون مشیری (مروارید مهر) از دل افروزترین روزِ جهان، خاطره ای با من هست. به شما ارزانی :…
بیشتر بخوانید »