احمد شاملو
- کتاب و ادبیات
خاطره «احمد شاملو» شانهات مجابم میکند
خاطره : احمد شاملو شب سراسر زنجیر ِ زنجره بود تا سحر، سحرگه بهناگاه با قُشَعْریرهی درد در لطمهی جان…
- کتاب و ادبیات
شبانه «احمد شاملو» شانهات مجابم میکند
شبانه : احمد شاملو (دشنه در دیس) شانهات مُجابم میکند در بستری که عشق تشنگیست زلالِ شانههایت همچنانم عطش میدهد در…
- کتاب و ادبیات
در آستانه «احمد شاملو» باید استاد و فرود آمد
در آستانه : احمد شاملو (در آستانه) باید اِستاد و فرود آمد بر آستانِ دری که کوبه ندارد، چرا که…
- کتاب و ادبیات
فقر «احمد شاملو» از رنجی خستهام که از آن من نیست
فقر : احمد شاملو (باغ آینه) از رنجی خستهام که از آنِ من نیست بر خاکی نشستهام که از آنِ…
- کتاب و ادبیات
شبانه «احمد شاملو» اگر که بیهده زیباست شب
شبانه : احمد شاملو (ابراهیم در آتش) اگر که بیهده زیباست شب برای چه زیباست شب برای که زیباست؟ ــ…
- کتاب و ادبیات
نشانه «احمد شاملو» شغالی گر ماه بلند را دشنام گفت
نشانه : احمد شاملو (ابراهیم در آتش) شغالی گَر ماهِ بلند را دشنام گفت ــ پیرانِشان مگر نجات از بیماری…
- کتاب و ادبیات
آیدا در آینه «احمد شاملو» لبانت به ظرافت شعر
آیدا در آینه : احمد شاملو (آیدا در آینه) لبانت به ظرافتِ شعر شهوانیترینِ بوسهها را به شرمی چنان مبدل…