نیایش «هوشنگ ابتهاج»

نیایش «هوشنگ ابتهاج»
آفتابت که فروغ رخ زرتشت در آن گل کردهاست،
آسمانت که ز خمخانه حافظ قدحی آوردهاست،
کوهسارت که بر آن، همت فردوسی، پر گستردهاست،
بوستانت کز نسیم نفس سعدی، جان پروردهاست،
همزبانان منند
مردم خوب تو، این دل به تو پرداختگان،
سر و جان باختگان، غیر تو نشناختگان،
پیش شمشیر بلا،
قد برافراختگان، سینه سپرساختگان،
مهربانان منند
نفسم را پر پرواز از توست،
به دماوند تو سوگند که گر بگشایند،
بندم از بند، ببینند که: آواز از توست،
همه اجزایم با مهر تو آمیختهاست،
همه ذراتم با جان تو آمیخته باد،
خون پاکم که در آن عشق تو میجوشد و بس،
تا تو آزاد بمانی، به زمین ریخته باد