اسم پسر با ک
بهترین اسم های پسرانه با ک

بهترین اسم های پسرانه با ک
فهرست کوتاهی از اسم های پسرانه با شروع حرف ک به همراه معنی : اسم پسر با حرف ک با ریشه اسم های فارسی و عربی گرد آوری شده است.
برای انتخاب اسم فرزندتان دقت کنید، اسم می تواند در شکل گیری شخصیت فرزندتان تاثیر گذار باشد. در ادامه برای انتخاب اسم پسر با حرف ک ؛ با آرسینه همراه باشید.
در مطالب قبل بخشی از اسم های اصیل ایران همچنین فهرستی از اسم های پسرانه (اسم پسر) به همراه معنی و فهرستی از اسم های دخترانه (اسم دختر) به همراه معنی را برایتان انتشار دادیم، امیدواریم برای انتخاب اسم پسر این فهرست مفید بوده باشد.
اگر فکر می کنید اسمی می تواند در فهرست زیر قرار بگیرد یا معنی اسم آن اشتباه است در کامنت برای ما درج کنید.
اسم پسر فارسی با حرف ک
اسم | معنی |
---|---|
کابی | معرب منسوب به کاوه آهنگر |
کاردار | وزیر پادشاه، والی، حاکم، اسم پسر بهرام گور پادشاه ساسانی |
کارن | شجاع و دلیر، نام فرزند کاوه آهنگر و سردار لشکر مهرداد شاهزاده اشکانی |
کارنگ | چرب زبان، زبانآور |
کارینا | چهارمین مملکت از ممالک تابعه قوم پارت که توسط ولات اداره میشد |
کاکله | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی از فرزندان تور و سپاهیان افراسیاب |
کاکو | نام دلاوری تازی نبیره ضحاک در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی |
کاکی | نام پدر ماکان دیلمی |
کالو | از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی در سپاه افراسیاب |
کامبوزیا | گویش امروزی کبوجیه، اسم پسر کوروش پادشاه هخامنشی |
کامبیز | گویش امروزی کبوجیه، نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی |
کامجو | جوینده کام، کسی که در پی آرزوها و خواستههایش است |
کامداد | نام وزیر و مشاور آبتین، نام پارسی |
کامدین | خواسته دین، اسم یکی از دانایان دین زرتشت |
کامران | آن که در هر کاری موفق است، چیره، مسلط |
کامروا | آن که خواسته و آرزویش رسیده است، موفق |
کامشاد | کسی که آرمان و آرزویش شادمانی است |
کامکار | کامروا، موفق |
کامگار | کامکار |
کاموس | از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان کوشانی در سپاه افراسیاب |
کامیاب | آن که به خواست و آرزویش رسیده باشد، پیروز |
کامیار | کامیاب، آن که کام و نشاط دوست اوست، کامروا و پیروز |
کاوه | از شخصیتهای شاهنامه، اسم آهنگری ایرانی در زمان ضحاک و برپادارنده پرچم ایران (درفش کاویانی) |
کاوان | کاویان، منسوب به کاوه |
کاوک | کاوه |
کاووس | از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کیقباد پادشاه کیانی |
کاووش | جستجو، بررسی، تحقیق |
کاویان | پرچم کاوه که به درفش کاویانی معروف است |
کایوس | کیوس |
کبوده | از شخصیتهای شاهنامه فردوسی، مردم چوپان افراسیاب |
کدمان | نام اصلی داریوش پادشاه هخامنشی |
کراخان | نام پسر بزرگ افراسیاب تورانی |
کروخان | از شخصیتهای شاهنامه، دلاوری تورانی فرزند ویسه در سپاه افراسیاب |
کسرا | معرب از فارسی، اسم فارسی خسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی |
کسری | معرب از فارسی، خسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی |
کشواد | از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر گودرز، سردودمان گودرزیان |
کلاهور | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری مازندرانی در زمان کیکاووس |
کلباد | از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران پهلوان تورانی |
کمانگیر | کماندار |
کمبوجیه | نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی |
کنارنگ | فرماندار، حاکم، لقب مرزبان ابرشهر در زمان ساسانیان |
کندر | صمغی خوشبو، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان تورانی |
کندرو | نام پیشکار ضحاک، از شخصیتهای شاهنامه |
کوت | از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هزاره سرداران رومی |
کوچک | دارای حجم اندک، ریز، لقب اردشیر پسر شیرویه |
کورش | نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدرترین پادشاهان ایران |
کورنگ | نام پسر گرشاسپ از پادشاهان پیشدادی |
کوروس | کوروش، اسم سه تن از پادشاهان هخامنشی |
کوشا | ساعی، تلاشگر |
کوشاد | ریشه گیاهی خوشرنگ |
کوشان | کوشا، ساعی، تلاشگر |
کوشیار | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو |
کولیار | نام روستایی |
کوهرنگ | نام دره و رودخانهای در زردکوه بختیاری |
کوهسار | جایی که دارای کوههای متعدد است |
کوهشاد | نام روستایی در استان هرمزگان |
کوهیار | کوه نشین، نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان |
کوهین | منسوب به کوه، نام گیاهی که ریشه آن مانند نی است |
کهار | از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی در سپاه افراسیاب |
کهیلا | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی در سپاه افراسیاب |
کیا | پادشاه سلطان، حاکم، فرمانروا |
کیاجور | عاقل، فاضل و دانا |
کیاچهر | آن که دارای چهره و صورتی شاهانه است |
کیاراد | پادشاه جوانمرد |
کیارخ | همان کیاچهر |
کیارزم | به معنی پادشاه نبرد و مبارزه |
کیارس | از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پسر کیقباد |
کیارش | از شخصیتهای شاهنامه فردوسی، نام دومین پسر کیقباد |
کیارنگ | رنگ پاکیزه و لطیف |
کیازند | پادشاه بزرگ |
کیاشا | شاهنشاه، شاه شاهان |
کیان | پادشاهان، سلاطین |
کیانوش | بزرگ جاویدان |
کیانمهر | مهر شاهانه، خورشید سرزمین |
کیاوش | مانند پادشاه، بزرگوار |
کیخسرو | پادشاه بزرگ و والامقام |
کیسان | مانند پادشاه |
کیقباد | پادشاه محبوب، سرور گرامی |
کیکاووس | پادشاه عادل و اصیل |
کیوان | ستاره زحل |
کیوس | نام پسر قباد و برادر بزرگ انوشیروان |
کیومرث | نخستین فرمانروای جهان |
کیهان | جهان، دنیا |
اسم پسر عربی با حرف ک
اسم | معنی |
---|---|
کاظم | فروبرنده خشم، حلیم، بردبار، لقب امام هفتم شیعیان |
کامل | بیعیب، بینقص، به کمال رسیده |
کرم | بزرگواری، بخشندگی، جوانمردی، لطف، احسان |
کریم | بخشنده، سخاوتمند، از اسامی خداوند |
کسا | عبای ضخیم |
کلیم | هم سخن، سخنگو، لقب موسی (ع) |
کمال | بیعیب و نقص بودن، آخرین حد چیزی، نهایت، کامل بودن، خردمندی، دانایی |
کمیل | نام پسر زیاد از یاران علی (ع)، نام دعایی منسوب به کمیل پسر زیاد |
کیسان | لقب مختار ثقفی |
کاد | نام پسر یعقوب (ع) |