نوایی هماهنگ باران
- شعر و ادب
بوی عشق «فریدون مشیری» شب، همه دروازههایش باز بود
بوی عشق : فریدون مشیری (نوایی هماهنگ باران) شب، همه دروازههایش باز بود آسمان چون پرنیان ناز بود گرم، در…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
مرثیههای غروب «فریدون مشیری» افق می گفت:
مرثیههای غروب : فریدون مشیری (نوایی هماهنگ باران) افق می گفت: – « آن افسانه گو » ــ آن افسانه…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
در پی هر خنده «فریدون مشیری» خنده را تا یاد دارم
در پی هر خنده : فریدون مشیری (نوایی هماهنگ باران) خنده را تا یاد دارم، شاد و شیرین و شکرریز…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
در پی هر گریه «فریدون مشیری» من، بر این ابری که این سان سوگوار
در پی هر گریه : فریدون مشیری (نوایی هماهنگ باران) من، بر این ابری که این سان سوگوار اشک بارد…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
عدالت «فریدون مشیری» گفت روزی به من خدای بزرگ
عدالت : فریدون مشیری (نوایی هماهنگ باران) گفت روزی به من خدای بزرگ نشدی از جهان من خشنود! این همه…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
شادی «فریدون مشیری» غم دنیا نخواهد یافت پایان
شادی : فریدون مشیری (نوایی هماهنگ باران) غم دنیا نخواهد یافت پایان خوشا در بر رخ شادیگشایان خوشا دلهای خوش،…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
گام نخستین «فریدون مشیری» با من سخن می گوید این بید کهنسال
گام نخستین : فریدون مشیری (نوایی هماهنگ باران) با من سخن می گوید این بید کهنسال میبیندم سرگشته و برگشته…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
نور عشق «فریدون مشیری» رهروان کوی جانان سرخوشاند
نور عشق : فریدون مشیری (نوایی هماهنگ باران) رهروان کوی جانان سرخوشاند عاشقان در وصل و هجران سرخوشاند جان عاشق،…
بیشتر بخوانید »