شعر نو
- شعر و ادب
تا سحر از پشت دیوار شب «فریدون مشیری» ستاره و …
ستاره و … : فریدون مشیری (تا صبح تابناک اهورایی) تا سحر از پشت دیوار شب، این دیوار ظلمتپوش دم…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
یک آسمان پرنده رها روی شاخهها «فریدون مشیری»
یک آسمان پرنده : فریدون مشیری (تا صبح تابناک اهورایی) یک آسمان پرنده رها روی شاخهها، در باغ بامداد. یک…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
باد در قفس «فریدون مشیری»
باد در قفس : فریدون مشیری (تا صبح تابناک اهورایی) داد ترا نمی برم از یاد، در قفس ای داد…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
گر تو آزاد نباشی «فریدون مشیری»
گر تو آزاد نباشی : فریدون مشیری (تا صبح تابناک اهورایی) نه همین غمکده، ای مرغک تنها قفس است گر…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
افسون «فریدون مشیری» دلم را چشم و ابرویی نبرده ست
افسون : فریدون مشیری (تا صبح تابناک اهورایی) دلم را چشم و ابرویی نبرده ست حواسم را پریرویی نبرده ست…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
بوی محبوبه شب «فریدون مشیری»
بوی محبوبه شب : فریدون مشیری (تا صبح تابناک اهورایی) ماه تابید و چو دید آن همه خاموش مرا نرم…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
به سوی جان «فریدون مشیری» ای مرغ به سوی آشیانت برگرد!
به سوی جان : فریدون مشیری (تا صبح تابناک اهورایی) ای مرغ به سوی آشیانت برگرد! ای دوست به سوی…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
از پشت میله های قفس گفتم: «فریدون مشیری» شرم
شرم : فریدون مشیری (تا صبح تابناک اهورایی) از پشت میله های قفس گفتم: ای درخت! این عنکبوت ابر انگار…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
باز له له می زند از تشنه کامی برگ «فریدون مشیری» رقص ماه
رقص ماه : فریدون مشیری (بهار را باورکن) باز له له می زند از تشنه کامی برگ. باز می جوشد…
بیشتر بخوانید » - شعر و ادب
سینه صبح را گلوله شکافت! «فریدون مشیری» چتر وحشت
چتر وحشت : فریدون مشیری (بهار را باورکن) سینهء صبح را گلوله شکافت! باغ لرزید و آسمان لرزید خواب ناز…
بیشتر بخوانید »