شعر و ادب

نیمه شب، از ناله مرغی که در ژرفای ظلمت «فریدون مشیری»

مادران : فریدون مشیری (تا صبح تابناک اهورایی)

نیمه شب،

از ناله مرغی که در ژرفای ظلمت

بال و پر می زد

زجا جستم

ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور می آمد

لحظه‌ای در بهت بنشستم

ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور می‌آمد

*

ماه غمگین

ابر سنگین

خانه در غربت

ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور می آمد

لحظه‌هایی شهر سرشار از صدای ناله مرغان زخمی شد

اوج این موسیقی غمناک، در افلاک می پیچید!

*

مانده بوده سخت در حیرت که آیا هیچ‌کاری می‌توانستم؟

*

آسمان، هستی، خدا، شب، برگ‌ها چیزی

نمی گفتند

آه در هر خانه این شهر،

مادران با گریه می‌خفتند،

دانستم!

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا