شعر و ادب

من که امروز، در باغ گیتی؛ «فریدون مشیری» ای اهورا

ای اهورا : فریدون مشیری (از دریچه ماه)

من که امروز، در باغ گیتی؛ چون درختی همه برگ و بارم

رنج‌های گران پدر را، با کدامین زبان پاس دارم؟!

سر به پای پدر می گذارم

جان به راه پدر می سپارم

یاد جان سوختن‌های مادر، لحظه‌ای از وجودم جدا نیست

پیش پایش چه ریزم؟ که جان را، قدر یک موی مادر بها نیست

او خدا نیست، اما وفایش

کمتر از لطف و مهر خدا نیست…

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا