شعر و ادب

غزل شمارهٔ ۳۱۷ دیوان شمس (مولانا) غزلیات

 

مولانا »
دیوان شمس »
غزلیات »

غزل شمارهٔ ۳۱۷

 
یار آمد به صلح ای اصحاب
ما لکم قاعدین عند الباب
نوبت هجر و انتظار گذشت
فادخلوا الدار یا اولی الالباب
آفتاب جمال سینه گشاد
فاخلعوا فی شعاعه الاثواب
ادب عشق جمله بی‌ادبیست
امه العشق عشقهم آداب
باده عشق ننگ و نام شکست
لا رأسا تری و لا اذناب
لذت عشق با دماغ آمیخت
کامتزاج العبید بالارباب
دختران ضمیر سرمستند
وسط روض القلوب و الدولاب
گر شما محرم ضمیر نه‌اید
فاسئلوهن من وراء حجاب
شمس تبریز جام عشق از تو
و خذ الکبد للشراب کباب

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا