شعر و ادب

ظلمات مطلق نابینایی «احمد شاملو» به ایرج کابلی

ظلماتِ مطلقِ نابینایی : احمد شاملو (در آستانه)

به ایرج کابلی

ظلماتِ مطلقِ نابینایی.

احساسِ مرگ‌زای تنهایی.

«ــ چه ساعتی‌ست؟ (از ذهنت می‌گذرد)

چه روزی

چه ماهی

از چه سالِ کدام قرنِ کدام تاریخِ کدام سیاره؟»

تک‌سُرفه‌یی ناگاه

تنگ از کنارِ تو.

آه، احساسِ رهایی‌بخشِ همچراغی!

۱ مهرِ ۱۳۷۰

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا