شعر و ادب

شکست ترانه سهراب سپهری (آوار آفتاب) میان این سنگ و آفتاب ، پژمردگی افسانه شد.

شکست ترانه سهراب سپهری (آوار آفتاب)

میان این سنگ و آفتاب ، پژمردگی افسانه شد.

درخت ، نقشی در ابدیت ریخت.

انگشتانم برنده ترین خار را می نوازد.

لبانم به پرتو شوکران لبخند می زند.

– این تو بودی که هر وزشی ، هدیه ای نا شناس به دامنت

می ریخت ؟

– و اینک هر هدیه ابدیتی است.

– این تو بودی که طرح عطش را بر سنگ نهفته ترین چشمه کشیدی ؟

– واینک چشمه نزدیک ، نقشش در خود می شکند.

– گفتی نهال از طوفان می هراسد.

– و اینک ببالید ، نو رسته ترین نهالان!

که تهاجم بر باد رفت.

– سیاه ترین ماران می رقصند.

– و برهنه شوید، زیباترین پیکرها!

که گزیدن نوازش شد.

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا