شعر و ادب

راه واره سهراب سپهری (آوار آفتاب) دریا کنار از صدف های تهی پوشیده است.

راه واره سهراب سپهری (آوار آفتاب)

دریا کنار از صدف های تهی پوشیده است.

جویندگان مروارید . به کرانه های دیگر رفته اند.

پوچی جست و جو بر ماسه ها نقش است.

صدا نیست . دریا – پریان مدهوشند . آب از نفس افتاده است.

لحظه من در راه است. و امشب – بشنوید از من –

امشب ، آب اسطوره ای را به خاک ارمغان خواهد کرد.

امشب ، سری از تیرگی انتظار بدر خواهد آمد.

امشب ، لبخندی به فراترها خواهد ریخت.

بی هیچ صدا ، زورقی تابان ، شب آبها را خواهد شکافت.

زورق رانان توانا ، که سایه اش بر رفت و آمد من افتاده است ،

که چشمانش گام مرا روشن می کند،

که دستانش تردید مرا می شکند،

پارو زنان ، از آن سوی هراس من خواهد رسید.

گریان ، به پیشوازش خواهم شتافت.

در پرتوی یک رنگی ، مروارید بزرگ را در کف من خواهد نهاد.

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا