شعر و ادب

برخورد «حمید مصدق» من با برادر محبوبم

برخورد : حمید مصدق (سالهای صبوری)

من با برادر محبوبم

از روی یک توهم بی جا

سرچشمه زلال تفاهم را

آلوده کرده ایم

تصویر روی من

در پاکی تصور او

همچون غباری آینه ذهن را مکدر کرد

در من سیاهی ابر کدورتی

باران اشک را

از دیدگان مضطربم رویاند

برخورد ما

بر حسب اتفاق

تماشایی ست

در او تلاش و کوشش مغرور ماندن است

در من گریز گمشدن و اغتشاش گام

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا