شعر و ادب

بالای بامِ«شصت و سه سال» ایستاده ام «فریدون مشیری» از بالای بام

از بالای بام : فریدون مشیری (آواز آن پرنده غمگین)

بالای بامِ«شصت و سه سال» ایستاده ام

اکنون،تمام منظره پیداست!

از روز های نزدیک،

تا سال های دور،

آن خانه های کوچکِ غمناک

و آن کوچه های سنگی باریک

آن چهره های پاک و گرامی

و آن خاطرات روشن وتاریک.

آن یاد های گم شده در باد

و آن همرهان خووب که از دست داده ام.

*

پرسی اگر:

ــ جمال جهان را،

ــ باری ــ چگونه دیده ای؟

در پاسخت بگو؛ چه بگویم؟

جز آنکه نقش منظره ام را

با قطره های اشک بشویم…

آنگاه، که از کنار هیاهوی زندگی

خاموش بگذرم

با حسرتی عظیم که با خویش میبرم

با کوله بارشعر،که بر جا نهاده ام! 

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا