شعر و ادب

اندوه «اخوان ثالث» نه چراغ چشم گرگی پیر

اندوه : مهدی اخوان ثالث (زمستان)

نه چراغ چشم گرگی پیر

نه نفس‌های غریب کاروانی خسته و گمراه

مانده دشت بیکران خلوت و خاموش

زیر بارانی که ساعتهاست می‌بارد

در شب دیوانهٔ غمگین

که چو دشت او هم دل افسرده‌ای دارد

در شب دیوانهٔ غمگین

مانده دشت بیکران در زیر باران، آه، ساعت‌هاست

همچنان می‌بارد این ابر سیاه ساکت دلگیر

نه صدای پای اسب رهزنی تنها

نه صفیر باد ولگردی

نه چراغ چشم گرگی پیر

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
تازه‌ترین قدیمی ترین
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا