انتخاب اسم

اسم پسر عربی به همراه معنی

اسم پسر عربی

فهرستی از نام و اسم های پسرانه عربی مذهبی به همراه معنی : اسم پسر عربی مذهبی به ترتیب حروف الفبا در آرسینه گرد آوری شده با ما همراه باشید.

* برای انتخاب اسم فرزندتان دقت کنید، اسم می تواند در شکل گیری شخصیت فرزندتان تاثیر گذار باشد.

در مطالب گذشته بخشی از اسم های اصیل ایران و همچنین  فهرستی از اسم های پسرانه (اسم پسر) به همراه معنی و فهرستی از اسم های دخترانه (اسم دختر) به همراه معنی را برایتان انتشار دادیم، امیدواریم برای انتخاب اسم پسر این فهرست مفید بوده باشد.

اسم پسر عربی با الف

اسم پسر با الف

اَباذر : ابوذر؛ نام یکی از صحابه پیامبر (ص)

اَحد : یگانه، یکتا، بیمانند؛ از نام‌های خداوند؛ یکی

اَحیا : زندگان، زندگی، زندگی از نو، خاندان‌ها، قبیله‌ها،نامی برای شبهای نوزدهم، بیست و یکم، و بیست وسوم ماه رمضان

اَسد : شیر، شیر درنده؛ کنایه از شجاعت و بیباکی

اَنصار : یاری دهندگان، یاران؛ یاران پیامبر اسلام (ص).

اُسامه : اَعلام نام چند تن از صحابیان پیامبر اسلام(ص) از جمله اسامه ابن زید، به تعبیری این واژه به شیر بیشه، اسد  دلیر و شجاع می باشد.

اِحسان : خوبی، نیکی، نیکویی؛ بخشش، انعام، نیکویی کردن؛ (در تصوف) نیکی کردن در مقابل بدی دیگران.

اِخلاص : دوستی خالص داشتن، خلوص نیت داشتن، عقیده داشتن، عقیده پاک داشتن، ارادت صادق داشتن، رها کردن، نجات دادن.

اِدریس : نام یکی از پیامبران که در قرآن کریم نیز دو بار ذکرش آمده است.

اِکرام : بزرگداشت، گرامی داشتن، احترام کردن، حرمت، احسان؛ از واژههای قرآنی.

اِنتصار : یاری دادن، کمک کردن؛ یاری یافتن، نصرت یافتن، پیروزی یافتن، داد ستدن.

ابوالحسن : پدر حسن؛ ابوالحسن علی ابن ابیطالب (ع)

ابوالحسین : پدر حسین

ابوالعباس : پدر عباس، کنیه شیر (حیوان درنده)

ابوالعلا : پدر علا، کنیه پرستو

ابوالفضل : پدر فضل؛ ابوالفضل عباس(ع) بن علی

ابوالقاسم : پدر قاسم، کنیه‌ی حضرت رسول اکرم (ص)

ابوتراب : پدرِ خاک؛ از کنیه‌های حضرت علی(ع)، امام اول شیعیان

ابوذر : یکی از مشهورترین صحابه پیامبر اسلام (ص) که میگویند او پس از چهار کس ایمان آورده است و در زمان عثمان خلیفه به خاطر مخالفت با تجمل و ثروت اندوزی مسلمانان به روستای رَبَذه در بیرون شهر مدینه تبعید شد و در آنجا درگذشت.

ابوطالب: پدرِ طالب؛ عمو، مرّبی و حامی پیامبر اسلام(ص) و پدر حضرت علی(ع).

ابومسلم : نام رهبر سیاه جامگان که دولت بنی امیه را سرنگون کرد و بنی عباس را به قدرت رساند.

اثیرالدین : شریف و کریم در دین، نام قصیده سرایی معروف در قرن ششم

احمد : ستوده‌ترین؛ یکی از نامهای حضرت محمّد(ص) پیامبر اسلام

اسدالله : شیرخدا؛ از القاب حضرت علی(ع)؛ لقب حمزه سیدالشهدا عموی پیامبر اسلام(ص).

اسلام : نام آئین مسلمانان که آورنده‌ی آن حضرت محمّد(ص) است، دین حق؛ مسلمان شدن؛ تسلیم شدن، گردن نهادن.

اشرس : مرد دلاور، دلیر، نام یکی از صحابه پیامبر (ص)

اشعیا : نجات یهوه، نام یکی از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل

اصغر : کوچکتر، خردتر، کِهتر

اکبر : بزرگتر، مِهتر؛ سالمندتر، بزرگسالتر

اللهیار : دوست خدا

امین : امانتدار، زنهاردار؛ طرف اعتماد، معتمد؛ از القاب پیامبر اسلام(ص) پیش از بعثت؛ لقب جبرئیل

ایمان : اعتقاد به وجود خداوند و حقیقت رسولان و دین، در مقابل کفر.

اسم پسر عربی با آ

آباذر : ابوذر

آمین : اجابت کن، از نام‌های خداوند

آیت  : آیه، نشانه، شخص برجسته و شاخص، شخص بسیار زیبا رو

اسم پسر عربی با ب

بَشّار : بشارت دهنده؛ از اصحاب امام صادق(ع)

بَشیر : مژده دهنده در مقابل نذیر، مژده آور، مژده رسان، بشارت دهنده؛ از القاب پیامبر اسلام(ص)

بَصیر : بینا؛ آگاه؛ از نامها و صفات خداوند؛ دانا، بیننده، روشن بین

بُرَیر : یکی از شهدای کربلا به روز عاشورا در رکاب امام حسین(ع) که او اول کسی است که بعد از حُر شهید شد.

بِلال : آب و هر آن چه که، گلو را تر کند؛ ابن رباح حبشی نام مؤذن و خازن و از یاران خاص و صمیمی پیامبر اسلام (ص).

باسِط : بسط دهنده، گسترش دهنده؛ از نامهای خداوند.

باقر : شکافنده، گشاینده؛ لقب محمّد ابن علی امام پنجم شیعیان محمّد باقر(ع).

بدیع : جدید، تازه، نوآیین؛ زیبا؛ جالب، شگفت انگیز، نادر

اسم پسر عربی با ت

تَمیم : تمام و کامل؛ استوار، سخت؛ نام چند تن از صحابه و اشخاص در جهان اسلام.

تُراب : خاک

تقی : تقوا پیشه، پرهیزکار

توحید : یگانه دانستن خدا؛ اقرار به یگانگی خداوند، یکتا پرستی؛ اخلاص

توکل : یقین داشتن به رحمت خداوند و امید بستن به او؛ واگذار کردن کارها به خداوند در جایی که اراده و قدرت بشری کارساز نباشد.

اسم پسر عربی با ث

ثامن : (در قدیم) هشتم، هشتمین. [این نام به اعتبار ثامن الائمه، امام هشتم شیعیان، علی بن موسی الرضا(ع) انتخاب می شود]

ثناءالله : ثنای خدا

اسم پسر عربی با ج

جابر : ظالم، ستمگر ، نام شیمیدانی معروف و شاگرد امام جعفر صادق(ع)

جاسم : عامیانه قاسم

جبار : نام یکی از صورتهای فلکی به شکل مردی که با حمایل یا شمشیر ایستاده است و عصایی به دست راست دارد ، دارای سلطه و قدرت

جعفر : جوی بزرگ ،رود بزرگ ، نام امام ششم شیعیان ، نام برادر علی(ع) ملقب به ذوالجناحین و معروف به جعفر طیار

جلال : عظمت، بزرگی، شکوه

جلیل : بلند مرتبه، بزرگوار، از نامهای خداوند

جواد : بخشنده، از نامهای خدواند ، لقب امام نهم شیعیان

اسم پسر عربی با ح

حَسیب : دارای فضل و کمال اکتسابی یا ذاتی، بزرگوار؛ از اسامی خداوند

حَمّاد : بسیار سپاسگزار، بسیار حمد کننده و ستاینده

حَمود : ستوده و پسندیده؛ حمد کننده، بسیار سپاسگزار پروردگار

حَنیف : درست و پاک، راستین؛ معتقد به یگانگی خداوند، خداپرست پیش از ظهور اسلام

حُر : آزاد؛ دارای اعتقاد و رفتار شایسته و بزرگوارانه، جوانمرد، آزاده

حِکمت : معرفت به مسائل، خردمندی، فرزانگی؛ سخن اخلاقی، پند، اندرز؛ علم خداوند

حامد : سپاسگزار

حبان : نام یکی از صحابه پیامبر (ص)

حسن : نیکو، خوب، زیبا، جمیل؛ نام دومین امام شیعیان

حسین : خوب، نیکو؛ نام سومین امام شیعیان

حکیم : پزشک، طبیعت، دانا، خردمند، فرزانه، دانا به چیزی (داننده‌ی امری)؛ از نامهای خداوند

حلیم : خویشتن دار، با صبر و تحمل، بردبار؛ از نامها و صفات خداوند

حمد : شکرگزاری کردن، سپاس و ستایش کردن، شکر، سپاس؛ 2الحمد، سوره‌ی اول از قرآن کریم دارای هفت آیه، فاتحۀالکتاب

حمزه : شیر، شیر بیشه؛ حمزه ابن عبدالمطلب عموی پیامبر اسلام(ص)

حمید : ستوده، از نامهای خداوند

حنان : بخشاینده، از صفات خداوند

حیدر : شیر، اسد؛ لقب حضرت علی(ع).

اسم پسر عربی با خ

خالق : به وجود آورنده، پدیدآورنده، از نامهای خداوند

خضر : نام یکی از پیامبران که طبق روایات چون به آب حیات دست یافت و از آن نوشید، عمرجاویدان پیدا کرد.

خلیل : دوست یکدل، لقب ابراهیم(ع)

خلیل الله : دوست خداوند، لقب ابراهیم(ع)

خلیل‌الرحمان : دوست خداوند بخشنده

اسم پسر عربی با ذ

ذاکر : آنکه خدا را ستایش می‌کند، آن که ذکر خدا می‌گوید؛ یاد کننده‌ی خدا؛ یاد کننده.

ذبیح الله : قربانی شده برای خدا، سر بریده برای خدا، لقب حضرت اسماعیل(ع) و به قولی لقب اسحاق نبی که هر دو فرزند ابراهیم خلیل(ع) بودند.

ذوالفقار : در لغت به صاحب فقرات، و فقره هر یک از مهره‌های پشت است که ستون فقرات از آن مرکب است، شمشیر؛ در اصل نام شمشیر حضرت علی(ع) که پیامبر اسلام(ص) آن را در جنگ بدر به غنیمت گرفت و بعدها به آن حضرت داد.

اسم پسر عربی با ر

اسم پسر با ر

رَسول : پیغمبر، قاصد، پیامبر اسلام(ص)

رَشاد : به راه راست بودن، هدایت یافتن، رستگاری

راشد : آن که در راه راست است؛ دیندار، متدین

رافع : رفع کننده، از میان برنده و نابود کننده؛ برپا دارنده، بلند کننده؛ رساننده؛ 4- از نام ها و صفات خداوند

ربیع : فصل اول سا ل، بهار؛ در گاه شماری نام دو ماه از سال قمری

رحمان : مهربان و بخشاینده (صفت خاص خداوند)

رحمت : دلسوزی و مهربانی؛ مهربانی و بخشایندگی و عفو مخصوصِ خداوند

رحیم : بسیار مهربان، مهربانی؛ از نامها و صفات خداوند

رزاق : روزی دهنده؛ از نامهای خداوند

رضا : رضایت، راضی، خشنود؛ رضا این است که بنده از مشیّت حق گله نکند و نامرادی را رضای حق بداند، هشتمین امام شیعیان

رفیع : افراشته، مرتفع، بلند؛ با اهمیت، ارزشمند، عالی

روح‌الله : روح خداوند، لقب عیسی (ع)

رئوف : مهربان، بسیار مهربان، بخشنده، با محبت، از نامهای خداوند مهربان

زُبید : عطیه و بخشش

زُبیر : از خویشاوندان و از صحابه‌ی پیامبر اسلام(ص)

زُهَیْر : شکوفه دار و درخت پر شکوفه؛ نام یکی از شهدای کربلا

زِید : رشد، فزونی؛ نام فرزند امام زین‌العابدین(ع)

زاهد : پارسا، پرهیزکار

زائر، زایر : زیارت کننده

زینال : مخفف زین العابدین

زین‌الدین : موجب آرایش دین؛ زینت دین

زین‌العابدین : موجب آرایش پرستندگان؛ چهارمین امام شیعیان

اسم پسر عربی با س

سَتار : آنکه چیزی را پوشیده و در پرده میدارد، پوشنده؛ از نامهای خداوند

سَجّاد : بسیار سجده کننده؛ لقب زینالعابدین ابن حسین(ع)، امام چهارم شیعیان ملقب به امام سجّاد(ع).

سَدیف : نام چند تن از صحابه

سَعدالدین : نیک بختی دین

سَمیع : از نامهای خداوند؛ شنوا

ساجد : آن که سجده میکند، سجده کننده

سبحان : پاک، منزه؛ از نامهای خداوند

سعید : خجسته، مبارک؛ خوشبخت، سعادتمند

اسم پسر عربی با ش

شُبَیر : شیر کوچک؛ پیامبر اسلام(ص) امام حسین(ع) را در کودکی به این نام (شُبَیر) خوانده است.

شاکر : شکر کننده، سپاسگزار؛ در حال شکرگزاری

شاهد : گواه، حاضر، مرد خوبروی؛ محبوب، خدای تعالی

شریعت : شرع؛ طریقه، روش

شعبان : نام ماه هشتم از سال قمری

شفیع : آن که تقاضای عفو و بخشش گناه کسی را از دیگری میکند، شفاعت کننده، شفاعتگر

شکور : شکرکننده سپاسگزار؛ پاداش دهنده‌ی بندگان؛ از نامهای خداوند

اسم پسر عربی با ص

صَفی : خالص و یگانه (دوست)؛ برگزیده؛ صاف، پاک، روشن

صِدیق : بنده‌ی خاص خداوند؛ 2بسیار راستگو و درستکار

صابر : صبور، صبر کننده، شکیبا؛ 2- از نامهای خداوند

صادق : آن که گفتارش مطابق با واقعیت است، راستگو، راست و درست و راستین؛ لقب امام جعفر صادق(ع)

صالح : شایسته و درستکار، نیک، خوب، درست؛ دارای اعتقاد و عمل درست دینی؛ پیامبر قوم ثمود

صانع : سازنده، آفریننده؛ صنعتگر؛ آفریدگار، خداوند

صاین : نگه دارنده، محافظ،  حفظ کننده‌ی خویشتن از گناه، پرهیزکار

صبار : بسیار صبرکننده، صبور، از نامهای خداوند

صبور : آنکه در برابر سختیها و رنجها بردبار است، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوند

صدرالدین : پیشوای دین (اسلام)؛ لقبی است که به بعضی از علمای اسلام داده‌اند.

صدرالله :  کسی که برتری و مهتری او از سوی خداست؛ دارای باطن و روح خدایی

صفا : یکرنگی، خلوص، صمیمیت، نام یکی از گوشه‌های موسیقی ایرانی، نام کوهی در مکه

صفدر : صفشکن؛  شجاع و دلیر؛ از القاب حضرت علی(ع)

صلاح‌الدین : موجب نیکی دین و آیین

صمد : آن که دیگران به او نیازمند هستند و او از دیگران بی‌نیاز است؛ خداوند

صیام : روزه گرفتن، روزه

اسم پسر عربی با ط

طَهورا : از واژه‌های قرآنی به پاک کننده، تطهیر کننده؛ پاک و پاکیزه.

طَیب : پاک، پاکیزه، مطهر

طارِق : سوره‌ی هشتاد و ششم از قرآن کریم دارای هفده آیه، در قدیم به هنگام شب آینده به وارد، عارض

طاهر : پاک، پاکیزه؛ بیگناه، معصوم؛  بی آلایش و بی غش

طه : «یا محمّد» و به قولی نام پیامبر اسلام(ص) میباشد، بیستمین سوره از قرآن کریم

اسم پسر عربی با ظ

ظهیرالدین : یار و یاور دین، پشتیبان دین، نام شاعر نامدار ایرانی قرن ششم، ظهیرالدین فاریابی

اسم پسر عربی با ع

اسم پسر با ع

عابد : عبادت کننده، پرستنده چیزی یا کسی

عادل : با انصاف

عارف : آن که از راه تهذیب نفس و تفکر، به معرفت خداوند دست می‌یابد، دانا، آگاه، نام شاعر ایرانی قرن چهاردهم، عارف قزوینی

عاشور : روز دهم از ماه محرم

عاکِف : آن که در جایی مقدس برای عبادت اقامت دائم داشته باشد، معتکف؛ حاضر و مقیم.

عباد : بندگان، نام چندتن از خاندان بنی عباد

عبادالله : بندگان خداوند

عباس: اخمو، عبوس؛ شیری که شیران از او بگریزند؛ بسیار شجاع و دلیر؛ عباسِ بن علی

عبدالامین : بنده پروردگار که مورد اعتماد و امانت دار است.

عبدالباسط : عبد (بنده) + باسط (گستراننده، گسترش دهنده و از نامهای خداوند)، نام قاری بزرگ مصری

عبدالباقی : بنده پروردگار که باقی و پایدار است، نام خطاط معروف ایرانی در زمان شاه عباس صفوی

عبدالجبار : بنده پروردگار که دارای جبروت است.

عبدالجلیل : بنده پروردگار که جلیل و بزرگ است، نام دانشمند شیعه قرن ششم، عبدالجلیل رازی

عبدالحسن : بنده حسن

عبدالحسین : بنده حسین

عبدالحق : بنده پروردگار

عبدالحمید : بنده پروردگار ستایش شده، نام دو نفر از پادشاهان عثمانی

عبدالحی : بنده پروردگار همیشه زنده

عبدالخالق : بنده پروردگار، نام پدر بیدل شاعر قرن یازدهم

عبدالرحمان : عبد الرحمن

عبدالرحمن : بنده پروردگار بخشاینده، نام نویسنده و شاعر نامدار قرن نهم، عبدالرحمن جامی

عبدالرحیم : بنده پروردگار رحیم و مهربان

عبدالرزاق : بنده پروردگار روزی دهنده

عبدالرسول : بنده پیامبر

عبدالرشید : بنده پروردگار هدایت کننده، نام پسر محمد غزنوی

عبدالرضا : بنده رضا

عبدالرفیع : بنده پروردگار بلندمرتبه

عبدالستار : بنده پروردگار عیب پوشاننده

عبدالصمد : بنده پروردگار بی نیاز

عبدالعزیز : بنده پروردگار گرامی و باعزت

عبدالعظیم : بنده پروردگار بزرگ، نام یکی از بزرگان و نوادگان امام حسن (ع) در قرن دوم که آرامگاه وی در شهر ری است.

عبدالعلی : بنده علی

عبدالغفار : بنده پروردگار بخشاینده گناه

عبدالغفور : عبدالغفار

عبدالغنی : بنده پروردگار بی نیاز

عبدالفتاح : بنده پروردگار گشاینده دشواریها

عبدالقادر: بنده پروردگار توانا

عبدالقاهر: بنده پروردگار چیره و توانا

عبدالکریم : بنده پروردگار بخشنده

عبداللطیف : بنده پروردگار که دارای لطف است، نام یکی از پادشاهان تیموری

عبدالله : بنده پروردگار، نام پدر پیامبر(ص)

عبدالمُطلِّب : بنده مطلب، نیای پیامبر اسلام(ص)

عبدالمُعید : بنده خدای بازگشت دهنده، بنده خدای بازگرداننده

عبدالمجید : بنده پروردگار عالی مرتبه و گرامی، نام دو تن از پادشاهان عثمانی

عبدالمحمد : بنده محمد

عبدالملک : بنده یا پادشاه خداوند، نام دو تن از پادشاهان سامانی

عبدالناصر : بنده پروردگار یاریگر

عبدالنبی : بنده پیامبر

عبدالواحد : بنده پروردگار یکتا

عبدالوهاب : بنده پروردگار بخشنده

عدنان : نام یکی از اجداد پیامبر(ص)

عرفان : یکی از مراحل سلوک، معرفت، شناخت خداوند

عروج : بالا رفتن، پیشرفت کردن، ترقی

عزیز : گرامی، محبوب، گرانمایه، محترم، از نامهای خداوند

عضد : بازو، یار و یاور

عظیم : بزرگ، کلان، با اهمیت، بزرگ، فراوان، بسیار، از نامهای خداوند

عقیل : خردمند و بزرگوار، عاقل و گرامی، نام برادر علی (ع) و پسر موسی کاظم (ع)

علی : بلند مرتبه، نام امام اول شیعیان

اسم پسر عربی با غ

غَدیر : آبگیری است بین مکه و مدینه در ناحیه‌ی جحفه؛ روز یا واقعه غدیر که در میان مسلمانان حائز اهمیت است.

غَفّار: آمرزنده و بخشاینده‌ی گناهان (خداوند)؛ از صفات و نامهای خداوند

غَفور : بخشاینده و آمرزنده‌ی گناهان(خداوند)؛ از صفات و نامهای خداوند که قریب نود بار در قرآن کریم آن را یادآور شده است.

غازی : جنگجوی مذهبی، عنوان چندتن از پادشاهان و افراد تاریخی

غالب : غلبه کننده بر دیگری در جنگ، فاتح، پیروز؛ مسلط، چیره؛ نام هشتمین جد پیامبر اسلام(ص)

غلام : ارادتمند و فرمانبردار، به صورت پیشوند همراه با بعضی نامها می‌آید و نام جدید می‌سازد مانند غلامحسین، غلامرضا، غلامعلی

غیاث : فریادرس؛ فریادخواهی؛ از صفات و نامهای خداوند

اسم پسر عربی با ف

فایض : فیض رسان، فایده بخش

فایق : فائق، دارای برتری، مسلط، چیره، عالی، برگزیده

فائز : فایز، نایل، رستگار

فائض : فایض، آنکه فیض و منفعت می آورد.

فتاح : گشاینده، از نامهای خداوند

فرقان : جداکننده حق و باطل، نام سوره ای در قرآن کریم

اسم پسر عربی با حرف ق

قَهار : نیرومند، پر زور؛ سلطه گر و غالب و چیره؛ از نامها و صفات خداوند

قائم : ایستاده، به حالت عمودی قرار گرفته؛ لقب امام دوازدهم شیعیان که غایب است (عج)

قدوس : پاک و منزه؛ از نام‌ها و صفات خداوند.

قدیر : توانا، قادر؛ از نامها و صفات خداوند.

قنبر : نام یکی از تابعان علی (ع)

قیوم : قائم به ذات، بسیار پایدار، از نامهای خداوند

اسم پسر عربی با ک

کاظم : فروبرنده خشم، حلیم، بردبار، لقب امام هفتم شیعیان

کریم : بخشنده، سخاوتمند، از اسامی خداوند

کلیم : هم سخن، سخنگو، لقب موسی (ع)

کمیل : نام پسرزیاد ازیاران علی (ع) نام دعائی منسوب به کمیل پسر زیاد

اسم پسر عربی با ل

لطیف : نرم و خوشایند، ظریف و زیبا، ملایم و خوش آهنگ، چابک و ماهر در نواختن، حساس، از نام ها و صفات خدا

لقمان : نام مردی حکیم که بنا به روایت اسلامی حبشی بوده و در زمان داوود (ع) زندگی می کرده است، نام سوره‌ای در قرآن کریم

اسم پسر عربی با م

مجید : دارای قدر و مرتبه‌ی عالی، گرامی؛ از نامها و صفات خداوند

مُجیب : جواب دهنده؛ پاسخگو، اجابت کننده، روا کننده حاجت؛ از نامها و صفات خداوند

مُجیر : پناه دهنده، فریادرس؛ از نامها و صفات خداوند

مُنتَظِر : آن که در حال صبر کردن برای آمدن کسی یا انجام یافتن کاری یا روی دادنِ اتفاقی است، چشم به راه

مُنعم : دارای مال و نعمت بسیار، ثروتمند، توانگر؛ آن که به دیگران احسان می کند، بسیار بخشنده

مُنیب : بازگشت کننده به سوی حق

مُهنّد : ساخته شده در هندوستان به ویژه نوعی شمشیر، هندوانی، شمشیر هندی

ماجد : دارای مجد و بزرگی، بزرگوار

مالِک : آن که صاحب مِلک یا املاکی است؛ آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد؛ از نامها و صفات خداوند

ماهِد : گسترنده، گستراننده؛ نامی از نامهای باری تعالی.

مبین : روشنگر، آشکار کننده؛ آشکار، هویدا، روشن، نورانی

متین : دارای پختگی، خردمندی و وقار، دارای متانت؛ استوار، محکم؛ از نامها و صفات خداوند

مجاهد : ویژگی آن که به خاطر وصول به هدفهای غیر شخصی مانند اشاعه‌ی دین و آزادی به جنگ و مبارزه میپردازد؛ (در قدیم) کوشش و جد و جهد کننده.

مجتبی : برگزیده شده، انتخاب شده؛ لقب حسن ابن علی امام دوم شیعیان

محراب : جایی از مسجد در سمت قبله که امام جماعت هنگام نماز خواندن در آنجا میایستد؛ بخشی از یک عبادتگاه که هنگام عبادت در آنجا میایستند یا رو به آن قرار میگیرند؛  عبادتگاه، قبله؛ درعرفان هر مطلوب و مقصودی که دل متوجه بدان باشد آن را محراب گویند.

محسن : نیکوکار، احسان کننده؛ از نامها و صفات خداوند

محمّد : ستوده، بسیار تحسین شده؛ آنکه خصال پسندیده‌اش بسیار است؛ نام پیامبر اسلام حضرت محمّد(ص)

موحد : آن که به یگانگی خداوند ایمان دارد، یکتا پرست

مهدی : هدایت شده؛ نام قائم منتظَر(ع)

مؤمن : آن که به خدا و پیغمبر ایمان دارد و اصول دینی را رعایت میکند، دیندار، متدین

میثم : پای و سپل شتر که محکم به زمین کوبیده شود؛ نام یکی از اصحاب امیرالمؤمنین علی(ع).

میعاد : محل قرار ملاقات، وعده‌گاه؛ زمان قرار ملاقات، زمان وعده

اسم پسر عربی با ن

نبوت : رسالت، پیغمبری، مبعوث بودن کسی از سوی خداوند به راهنمایی مردم

نبی : پیامبر خداوند، لقب پیامبر (ص)

نجیب : شریف، اصیل، عفیف، پاکدامن

نصیر : یاری دهنده، یاور، از نامهای خداوند

نصیرا : نام یکی از دانشمندان و شعرای قرن یازدهم

نضیر : شاداب، سرسبز

نظام : مجموعه قوانین، قواعد، سنن، یا نوامیسی که قوام و انتظام چیزی بر آنها نهاده شده است.

نعمان : نام چندتن از پادشاهان حیره

نعمت : آنچه باعث شادکامی و آسایش زندگی انسان شود، عطا و بخشش

نعیم : نعمت، نرم و لطیف، از اسامی بهشت

نقی : پاکیزه، پاک، برگزیده، لقب امام دهم شیعیان

اسم پسر عربی با و

اسم پسر با و

واجد : دارنده، دارا، از نامهای خداوند

واحد : یگانه، آن که در نوع خود بی نظیر و منحصر به فرد است.

واصف : به اندازه لازم و مورد نیاز، کافی، وفاکننده

وافی : به اندازه لازم و مورد نیاز، کافی، وفا کننده

والا : بالا عزیز، گرامی، محترم، دارای ارج و اهمیت، اصیل، نژاده

واهب : عطاکننده، بخشنده، از نامهای خداوند

وحید : یگانه، یکتا، بی نظیر

اسم پسر عربی با ه

هادی : هدایت کننده، راهنما، از نامهای خداوند، از القاب پیامبر (ص) و امام علی نقی (ع)

هاشم : شکننده، خرد کننده، (در اعلام) نام ابن عبد مناف از اجداد پیغمبر اکرم (ص) معروف به هاشم بن عبد مناف، هاشم نیز نام یکی از اصحاب حضرت رسول اکرم (ص) است.

هبیهلله : بخشیده شده از جانب خداوند، نام چندتن از شخصیتهای ادبی و تاریخی

هدایت : راهنمایی کردن به مسیر درست، ارشاد

هود : نام پیامبر قوم عاد، نام سوره‌ای در قرآن کریم

اسم پسر عربی با ی

اسم پسر با ی

یاسر : شترکُش که گوشت قسمت کند، آسان، چپ، طرف چپ، نام پدر عمار، از یاران خاص پیامبر

یاسین : نام سوره‌ای در قرآن کریم

یدالله : دست خداوند، قدرت خداوند

تبلیغات متنی

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
تازه‌ترین قدیمی ترین
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
مریم
مریم
3 سال قبل

سلام یه اسم میخوام که به علی اصغر بخوره

ایوب
ایوب
3 سال قبل

ممنونم از شما

دکمه بازگشت به بالا